بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
آداب و شرایط ویژه قرائت حدیث شریف کساء
با توجه به اینکه قرائت حدیث شریف کساء در حقیقت همچون حضور در محضر مبارک حضرت صدیقهی طاهره فاطمهی الزهرا سلام الله علیها می باشد که به این جهت لازم است شرایط و آداب ویژهی زیر به هنگام قرائت آن رعایت شود:
1. طهارت: برای طهارت ظاهر، لازم است که حداقل با وضو قرائت شود، گرچه با غسل بهتر است.
2. استغفار: برای طهارت باطن، شایسته است که قبل از قرائت، چند با از صمیم قلب استغفار نمود.
3. صدقه: برای طهارت عمل، بنابر سفارش ائمه هدی علیهم السلام خوب است که قبل و بعد از قرائت، صدقه داده شود.
4. روی به قبله: شایسته است، مانند سایر عبادات الهی حدالامکان روی بسوی قبله قرائت گردد.
5. مکان مناسب: بنابر رعایت ادب، لازم است که در مکانی که مناسب شأن و مرتبهی حضور حضرت میباشد قرائت شود.
6. زمان مناسب: در هر زمان میتوان آن را قرائت نمود، ولی وقت مخصوص آن عصر روز های یکشنبه بعد از نماز عصر میباشد.
7. معطر نمودن فضا: بنابر سفارش اولیاء الهی شایسته است که فضای مکان قرائت معطر باشد.
8. حال حضور: آثار کامل و حقیقی آن در صورت درک حضور محضر مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها در قاری جلوه میکند.
9. عدم دخل و تصرف: نباید بر متن حدیث شریف کساء که از زبان مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده است چیزی را کم و یا چیزی را به آن اضافه نمود. ولی شایسته است که حاضرین بعد از قرائت آیهی تطهیر، برای تکریم و تعظیم شعائر الهی در طهارت پنج تن آلِ عبا، صلوات بفرستند.
10. رعایت ادب ویژه: برای حفظ ادبِ مناسب در محضر مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها، ضرورت دارد که به هنگام قرائت، جلوس مناسب (دو زانو یا چهار زانو) حجاب (برای مخدرات)، سکوت و عدم تکلم با دیگران، عدم خوردن و آشامیدن، عدم خنده و ... را رعایت نمود.
11. شروع با آداب ویژه: شایسته است که قبل از شروع قرائت، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها بصورت:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ»
فرستاده شود و همچنین زیارتنامه آنحضرت بنابر روایت حضرت امام جواد علیه السلام بصورت زیر قرائت گردد:
«يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.»
12. با آرامش و عدم عجله: حدیث شریف کساء بنابر معارف بلندی که دارد، لازم است با تدبّر و تفکر قرائت شود، و شایسته نیست که با عجله و شتاب قرائت شود.
13. اتمامِ با دعا: بنابر اینکه حدیث شریف کساء بهترین وسیله اجابت دعا میباشد، خوب است که پس از اتمام قرائت، دعا نموده و حوائج خود را از درگاه الهی مسئلت داشت.
14. تداوم و استمرار: آثار باطنیِ اعملب در اثر تداوم و استمرار تحقق مییابد که برای وصول به آثار باطنی تداوم و استمرار آن ضرورت دارد.تذکر: برای اطلاع بیشتر از شرایط و آداب قرائت حدیث شریف کساء، میتوانید به کتاب «حدیث شریف کساء آینه معرفت و تربیت» که در این سایت هم خلاصه ای از آن گذاشته شده است مراجعه کنید.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
السَّلامُ عَلَیکِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً
سلام بر تو ای آزموده، آزمودت خدایی که تو را آفرید، پیش از آنکه تو را بیافریند، پس به آنچه آزمودت تو را شکیبا یافت
وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
ما بر این باوریم که دوستان و تصدیقکنندگان توییم و به تمام آنچه پدرت (درود خدا بر او و خاندانش باد)
وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلايَتِكِ
و جانشینش برای ما آورده شکیبایی کنندهایم، پس از تو درخواست میکنیم، اگر تصدیقکننده تو بودهایم، ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش مرتبط کنی تا خود را بشارت دهیم که به سبب دوستی تو پاک شدهایم،
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
عَنْ جابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ الاَنْصاري عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَيهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِ
از جابر بن عبداللّه انصاری روایت شده از فاطمه زهرا سلاماللّه علیها دختر رسول خدا صلیاللّه علیه وآله
قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللهِ فی بَعْضِ الاْیامِ
جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا دربعضی از روزها
فَقالَ السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیکَ السَّلامُ
و فرمود: سلام بر تو ای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام
قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُک بِاللهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ
فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی درک می کنم، گفتم: پناه می دهم تو را به خدا ای پدرجان از سستی و ضعف
فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطّینی بِهِ
فرمود: ای فاطمه بیاور برایم کساء یمانی را و مرا بدان بپوشان
فَاَتَیتُهُ بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطَّیتُهُ بِهِ
من کساء یمانی را برایش آوردمو او را بدان پوشاندم
وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجْهُهُ یتَلاَلَؤُ کاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیلَةِ تَمامِهِ وَکمالِهِ
و هم چنان بدو می نگریستم و در آن حال چهره اش می درخشید همانند ماه شب چهارده
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ
پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد وگفت سلام بر تو ای مادر
فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی
گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیده ام و میوه دلم
فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللهِ
پس گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خدا است
فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکساَّءِ
گفتم: آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت
وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَک تَحْتَ الْکساَّءِ
و گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا به من اذن می دهی که وارد شوم با تو در زیر کساء؟
فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَک
فرمود: بر تو باد سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من اذنت دادم
فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکساَّءِ
پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفت
فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحُسَینِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ
ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو ای مادر
فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی
گفتم: بر تو باد سلام ای فرزند من و ای نور دیده ام و میوه دلم
فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللهِ
فرمود: مادر جان من در نزد تو بوی خوشی استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خدا (ص) است
فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک وَاَخاک تَحْتَ الْکساَّءِ
گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند
فَدَنَی الْحُسَینُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَنِ اخْتارَهُ اللهُ
حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار، سلام بر تو ای کسی که خدا او را برگزید
اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکما تَحْتَ الْکساَّءِ
آیا به من اذن می دهی که داخل شوم با شما در زیر کساء
فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکساَّءِ
فرمود: و بر تو باد سلام ای فرزندم و ای شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِک اَبُوالْحَسَنِ عَلِی بْنُ اَبی طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ
در این هنگام ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا
فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ
گفتم: و بر تو باد سلام ای ابا الحسن و ای امیر مؤ منان
فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک رائِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللهِ
فرمود: ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام می کنم گویا بوی برادرم و پسر عمویم رسول خدا است؟
فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیک تَحْتَ الْکساَّءِ
گفتم: آری این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند
فَاَقْبَلَ عَلِی نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ
پس علی نیز بطرف کساء رفت و گفت سلام بر تو ای رسول خدا آیا اذن می دهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم
قالَ لَهُ وَ عَلَیک السَّلامُ یا اَخی و یا وَصِیی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِواَّئی قَدْ اَذِنْتُ لَک
رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام ای برادر من و ای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم
فَدَخَلَ عَلِی تَحْتَ الْکساَّءِ
پس علی نیز وارد در زیر کساء شد،
ثُمَّ اَتَیتُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ
در این هنگام من نیز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن می دهی که با شما در زیر کساء باشم؟
قالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساَّءِ
فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر کساء رفتم،
فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساَّءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللهِ بِطَرَفَی الْکساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیدِهِ الْیمْنی اِلَی السَّماَّءِ
و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوی آسمان اشاره کرد
وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی وَحاَّمَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَدَمُهُمْ دَمی
و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص ونزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است
یؤْلِمُنی ما یؤْلِمُهُمْ وَیحْزُنُنی ما یحْزُنُهُمْ
می آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه می اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد
اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ
من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد
اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ
اینان از منند و من از ایشانم
فَاجْعَلْ صَلَواتِک وَبَرَکاتِک وَرَحْمَتَک وَغُفْرانَک وَرِضْوانَک عَلَیَّ وَعَلَیهِمْ
پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان
وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً
و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن بخوبی
فَقالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکتی وَیا سُکانَ سَماواتی
پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم
اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ
براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان
وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ
و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بخاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند
فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ
پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟
فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ
خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالتند:
هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها
آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش
فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الارْضِ لاِکونَ مَعَهُمْ سادِساً
جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم
فَقالَ اللهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک
خدا فرمود: آری به تو اذن دادم
فَهَبَطَ الامینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللهِ
پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا،
الْعَلِی الاعْلی یقْرِئُک السَّلامَ وَیخُصُّک بِالتَّحِیةِ وَالاکرامِ
(پروردگار) علی اعلی سلامت می رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می فرماید:
وَیقُولُ لَک وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً
به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان
وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ لاَجْلِکمْ وَمَحَبَّتِکمْ
و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما
وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللهِ
و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می دهی؟
فَقالَ رَسُولُ اللهِ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَمینَ وَحْی اللهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک
رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم
فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ لاَبی اِنَّ اللهَ قَدْ اَوْحی اِلَیکمْ یقُولُ
پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و می فرماید:
اِنَّما یریدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً
((حقیقت این است که خدا می خواهد پلیدی (و ناپاکی ) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل ))
فَقالَ عَلِی لآَبی یا رَسُولَ اللهِ اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللهِ
علی علیه السلام به پدرم گفت: ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن ) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی ) نزد خدا دارد؟
فَقالَ النَّبِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً
پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )
ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا
برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند،
اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا
جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق ) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند،
فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکعْبَةِ
علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند،
فَقالَ النَّبِی ثانِیاً یا عَلِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً
دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید
ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا
ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند ،
وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکشَفَ اللهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ
و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد،
فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکذلِک شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکعْبَة
علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند