﴿۱﴾ اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ
(۱) خدایا! بر بریدنم از غیر و پیوستنم به تو، خود را خالص و پاک کردم.
﴿۲﴾ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ
(۲) و با تمام وجودم به حضرتت روی آوردم.
﴿۳﴾ وَ صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ
(۳) و از کسی که نیازمند عطای توست قطع امید کردم.
﴿۴﴾ وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ
(۴) و درخواستم را از آنکه از احسان تو بینیاز نیست، برگرداندم.
﴿۵﴾ وَ رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الُْمحْتَاجِ إِلَى الُْمحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ .
(۵) و دیدم که حاجت خواستن نیازمند از نیازمند، نتیجۀ سبکی رأی و گمراهی عقل اوست.
﴿۶﴾ فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ يَا إِلَهِي مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا ، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا ، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا .
(۶) ای خدای من! چه بسیار انسانها دیدم که با تکیه به غیر تو، عزّت خواستند ولی خوار شدند؛ و از غیر تو درخواست ثروت کردند، اما به تهیدستی نشستند؛ و آهنگ بلندی کردند، ولی پست شدند.
﴿۷﴾ فَصَحَّ بِمُعَايَنَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَى طَرِيقِ صَوَابِهِ اخْتِيَارُهُ .
(۷) پس دوراندیشی دوراندیش با دیدن امثال این سبکمغزان که بنا گذاشت به غیر تو تکیه نکند درست است؛ و عبرتآموزی از اینان، او را موفّق کرد؛ و انتخاب درستش، او را به راه راست رهنمون شد.
﴿۸﴾ فَأَنْتَ يَا مَوْلَايَ دُونَ كُلِّ مَسْؤُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِي ، وَ دُونَ كُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَيْهِ وَلِيُّ حَاجَتِي
(۸) پس ای مولای من! تو جایگاه درخواست منی، نه غیر تو؛ و تو روا کنندۀ حاجت منی، نه غیر تو.
﴿۹﴾ أَنْتَ الَْمخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي ، لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي ، وَ لَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي ، وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيَّاكَ نِدَائِي
(۹) و تو پیش از هر موجودی که بخوانندش، مخصوص به خواندن منی؛ هیچکس در امید من با تو شریک نمیشود؛ و احدی در دعای من با تو، همپیمان نمیگردد؛ و ندای من کسی را با تو، به یک رشته در نمیآورد.
﴿۱۰﴾ لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَدِ ، وَ مَلَكَةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ ، وَ فَضِيلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ ، وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ .
(۱۰) ای خدای من! وحدانیت و یگانگی و قائم بودن به قدرت و بینیازی و برتری حول و قوّت و پایۀ والایی و رفعت، ویژۀ توست.
﴿۱۱﴾ وَ مَنْ سِوَاكَ مَرْحُومٌ فِي عُمْرِهِ ، مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ ، مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ ، مُتَنَقِّلٌ فِي الصِّفَاتِ
(۱۱) و هر چه غیر توست، در همۀ عمرش به او رحم شده؛ و در زندگیاش مغلوب قدرتی گشته و در کارش شکستخورده و در صفات و خصوصیات جا به جا شده.
﴿۱۲﴾ فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ ، وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ ، فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ .
(۱۲) تو بالاتر از آنی که شبیهها و همانندها برای تو باشد و بزرگتر از آنی که همسانها و همتاها برایت قرار دهند؛ پس پاک و منزّهی و معبودی جز تو نیست.