وَ قَالَ ( علیه السلام ) : لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ .وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

امام علیه السلام فرموده است: برگی از (رگهای) این انسان پاره گوشتی آویخته شده که آن شگفترین چیزی است که در او است و آن قلب است که برای آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده ای است برخلاف آنها: اگر امید و آرزو به آن رو کند طمع و آز خوارش می گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدی به آن دست یابد حسرت و اندوه می کشدش، و اگر غضب و تندخوئی برای آن پیش آید خشم به آن سخت گیرد، و اگر رضا و خشنودی آن را همراه شود خودداری (از ناپسندیده ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آن را فرا گیرد دوری جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنی و آسودگی آن فزونی گیرد غفلت آن را می رباید، اگر به آن مصیبت و اندوه رخ دهد بی تابی رسوایش نماید، و اگر مالی بیابد توانگری یاغیش گرداند، و اگر به چیزی آن را بیازارد و بلاء و سختی گرفتارش کند، واگر گرسنگی بر آن سخت گیر و ناتوانی از پا در آوردش، و اگر سیری به آن بسیار گشته از حد بگذرد شکمپری به رنج اندازدش، پس هر کوتاهی از حد آن را زیان رساند، و هر بیشی در حد آن را تباه گرداند (بنابراین قلبی که اعتدال و میانه روی را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).