أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ فِی سَرَائِرِ أَمْرِهِ وَ خَفِیَّاتِ عَمَلِهِ حَیْثُ لَا شَهِیدَ غَیْرُهُ وَ لَا وَکِیلَ دُونَهُ .

کار گردان خود را در نهانیها (اندیشه ها) و کردار پوشیده اش به پرهیزکارى و ترس از خدا دستور مى دهم جائیکه غیر از خدا حاضر و ناظر نیست، و بجز او نگهبان و کسیکه کار باو واگزار میشود نمى باشد.

وَ أَمَرَهُ أَلَّا یَعْمَلَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ فِیمَا ظَهَرَ فَیُخَالِفَ إِلَى غَیْرِهِ فِیمَا أَسَرَّ وَ مَنْ لَمْ یَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلَانِیَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ .

و او را امر می کنم که در ظاهر کارى از فرمان خدا بجا نیاورد که در باطن غیر آنرا انجام دهد (منافق و دو رو نباشد) و کسیکه پنهان و آشکار و کردار و گفتارش دو گونه نبود امانت را اداء کرده (دستور الهىّ را انجام داده) و عبادت و بندگى را با اخلاص و حقیقت (نه از روى ریاء و خود نمائى) بجا آورده است.

وَ أَمَرَهُ أَلَّا یَجْبَهَهُمْ وَ لَا یَعْضَهَهُمْ وَ لَا یَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ .

و باو امر نموده دستور مى دهم که ایشان (رعیّتها و زیر دستان) را نرنجاند، و بآنها دروغ نگوید (یا بآنها دروغ نبندد، مانند آنکه بگوید شتر یا درو شده از کشتتان بیش از این است که براى گریز از زکوة پنهان کرده اید) و بسبب فرمانروایى بر آنها از روى سرکشى از آنان روى برنگرداند (خود را از ایشان بى نیاز نداند) زیرا اینان در دین برادر و هم کیشند، و براى آماده کردن و پیدایش حقوق یاوران هستند (ایشان زمین را آب داده کشت مى نمایند و چهارپایان را تربیت و پرستارى میکنند تا این اموال گرد میشود و ما از آنها زکوة دریافت مى نماییم، بنا بر این نباید ایشان را رنجاند).

وَ إِنَّ لَکَ فِی هَذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِیباً مَفْرُوضاً وَ حَقّاً مَعْلُوماً وَ شُرَکَاءَ أَهْلَ مَسْکَنَةٍ وَ ضُعَفَاءَ ذَوِی فَاقَةٍ وَ إِنَّا مُوَفُّوکَ حَقَّکَ فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ وَ إِلَّا تَفْعَلْ فَإِنَّکَ مِنْ أَکْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً یَوْمَ الْقِیَامَةِ

و ترا در این زکوة بهره ثابت و حقّى آشکارى است، و شریک و انبازهائى دارى از درویشان و ناتوانان نیازمند، و (همانطور که) ما حقّ ترا تمام مى پردازیم تو (نیز) حقوق ایشان را تمام بپرداز، و اگر چنین نکنى (از حقوقشان بکاهى) در روز رستخیز تو از همه مردم بیشتر دشمن خواهى داشت.

وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاکِینُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغَارِمُونَ وَ ابْنُ السَّبِیلِ .

و بدا بحال کسیکه دشمن او نزد خدا درویشان و تهى دستان و دریوزه گران و بینوایان رانده شده، و وام دارانى که در غیر معصیت وام گرفته اند و مسافرین و رهگذران درمانده دور از مال و خانه و اهل بیت باشند .

وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِی الْخِیَانَةِ وَ لَمْ یُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِینَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْیَ فِی الدُّنْیَا وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى .

و کسیکه امانت (دستور الهىّ) را خوار دارد، و در خیانت چرا کند (بى باک باشد) و خود و دینش را از آن پاک نسازد در دنیا رسوایى را بخود روا داشته و در آخرت خوارتر و رسواتر است.

وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِیَانَةِ خِیَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ وَ السَّلَامُ .

و بزرگترین خیانت و نادرستى خیانت بامّت، و زشتترین دغل، دغل با پیشوایان است (و هر که در حقوق بینوایان و مستمندان دست درازى کند هم بامّت خیانت کرد و هم بامام و پیشواى خود دغل نموده است) و درود بر آنکه شایسته درود است.