أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ الْعُمْیِ الْقُلُوبِ الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ الْکُمْهِ الْأَبْصَارِ الَّذِینَ یَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ یُطِیعُونَ الْمَخْلُوقَ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ وَ یَحْتَلِبُونَ الدُّنْیَا دَرَّهَا بِالدِّینِ وَ یَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِینَ وَ لَنْ یَفُوزَ بِالْخَیْرِ إِلَّا عَامِلُهُ وَ لَا یُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلَّا فَاعِلُهُ.
بعد از حمد خدا و درود بر پیغمبر اکرم جاسوس من در مغرب (شام که از شهرهاى غربىّ است) نوشته و مرا آگاه مى سازد که بسوى حجّ گسیل گشته مردمى از اهل شام با دلهاى نابینا، و گوشهاى کر، و دیده هاى کور مادر زاد، کسانى که حقّ را از (راه) باطل مى جویند (گمان دارند با پیروى از معاویه بدین حقّ مى رسند) و در معصیت آفریننده و نافرمانى خدا از آفریده شده پیروى میکنند (فرمان معاویه و پیروانش را مى برند که بر خلاف حکم خدا است)، و به بهانه دین شیر دنیا را مى دوشند (براى بدست آوردن کالاى دنیا بنام دین و نهى از منکر گرد آمده با امام زمان خود مخالفت مى نمایند) و دنیاى حاضر را بعوض آخرت نیکوکاران پرهیزکاران مى خرند (بجاى نیکبختى و بهشت جاوید آتش دوزخ و کیفر الهىّ را اختیار میکنند) و هرگز بخیر و نیکى نرسد مگر نیکوکار، و هرگز کیفر بدى نیابد مگر بد کردار.
فَأَقِمْ عَلَى مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ الْحَازِمِ الصَّلِیبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِیبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ الْمُطِیعِ لِإِمَامِهِ .
پس بر آنچه در دو دست تو است (حکومت مکّه و حفظ نظم و آرامش آن) پایدارى و ایستادگى کن ایستادگى شخص با احتیاط کوشنده، و پند دهنده خردمند که پیرو پادشاه و فرمانبردار امام و پیشوایش مى باشد.
وَ إِیَّاکَ وَ مَا یُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لَا تَکُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لَا عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلًا وَ السَّلَامُ .
و مبادا کارى کنى که بعذر خواهى بکشد، و هنگام خوشیهاى فراوان زیاد شادمان (که موجب کبر و سرکشى است) و هنگام سختیها هراسان و دل باخته (که باعث شکست و از دست دادن دلاورى است) مباش، و درود بر شایسته آن.