وَیْحَکَ لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ.

امام علیه السلام فرمود: ویحک (خدا به تو رحم کند) شاید تو قضاء و قدر لازم و حتمی را (که باید انجام گیرد) گمان کردی، اگر چنین بود پاداش و کیفر نادرست بود، و نوید به خیر و خوبی (بهشت) و بیم به شر و بدی (دوزخ) ساقط می گشت (و از جانب خدا برای گناهکار کیفر و برای فرمانبر پاداش تعیین نمی شد، و نیکوکار به ستودن و بدکار به نکوهش سزاوار نبود، این گفتار بت پرستان و پیروان شیطان و گواهان دروغ و کوران از راه صواب و حق است و ایشان قدریه و محبوس این امتند. ناگفته نماند که لفظ قدری در اخبار ما به جبری و تفویضی هر دو گفته می شود، و مرا در اینجا جبری است که می گوید: کاری که هر بنده ای انجام دهد به اراده و اختیار خود نیست بلکه به تقدیر و مشیتخدا مجبور است بخلاف تقویضی که قدرت خدایتعالی را منکر است و می گوید: خداوند بنده را امر و نهی نمود و به خود واگذارد که بکنند یا نکنند استقلال دارند، خلاصه امام علیه السلام فرمود.

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً .

:( خداوند سبحان بندگانش را امر کرده با اختیار و نهی فرموده با بیم و ترس )از عذاب( و تکلیف کرده )به کار( آسان )که به رغبت انجام می دهند( و دستور نداده )به کار( دشوار )تا در انجام آن مجبور نباشند( و کردار اندک را پاداش بسیار عطاء فرموده )که این خود لازمه اختیار داشتن است( و او را نافرمانی نکرده اند از جهت اینکه مغلوب شده باشد )زیرا بر بندگانش قاهر و غالب میباشد( و فرمانش را نبرده اند از جهت اینکه مجبور کرده باشد )بلکه همه را اختیار داده و اسباب هر کار را آماده ساخته است.

وَ لَمْ یُرْسِلِ الْأَنْبِیَاءَ لَعِباً وَ لَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ.

( و پیغمبران را از جهت بازی نفرستاده )بلکه آنها را فرستاده تا اطاعت کنندگان را به بهشت مژده داده و نافرمانان را از دوزخ بترسانند( و کتابها )مانند توریه و انجیل و قرآن( را برای بندگان بیهوده نفرستاده )بلکه آنها را فرستاده تا به دستور خدا آشنا باشند( و آسمانها و زمین و آنچه در آنها است را بیجا نیافریده )بلکه همه آنها را به حکمت آفریده، پس چگونه می شود که حکیم درست کردار کسی را مجبور سازد، در قرآن کریم س 38 ی 27 می فرماید: ذلک ظن الذین کفروا، فویل للذین کفروا من النار یعنی( آن گمان کسانی است که کافر شدند و نگرویدند، پس وای بر آنان که کافر شدند از آتش )پس شیخ گفت: قضاء و قدر چیست که ما نرفتیم مگر به سبب آن؟ فرمود: آن دستور و حکم خداوند است پس از آن این آیه را قرائت نمود س 17 ی 23: و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه یعنی پرودگار تو حکم فرموده که جز او را نپرستید. پس شیخ خشنود از جای خود برخاسته گفت: یعنی تو امام و پیشوائی هستی که با پیروی از تو روز رستخیز رضاء و خشنودی خداوند بخشنده را امیدواریم، آنچه از دین و کیش ما پوشیده بود آشکار ساختی، پروردگارت از جانب ما در این خدمت به تو پاداش نیکو عطاء فرمود).