هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی مَالِهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ لِیُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ یُعْطِیَهُ بِهِ الْأَمَنَةَ .
اى پسر آدم هرگاه دیدى پروردگار منزّهت نعمت هایش را پى در پى بتو عطا مى فرماید در حالیکه تو او را معصیت و نافرمانى مى نمایى پس از (عذاب) او برحذر باش (چون کفران و ناسپاسى موجب انتقام و کیفر است).
مِنْهَا.
قسمتی از آن وصیت است.
فَإِنَّهُ یَقُومُ بِذَلِکَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ یَأْکُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یُنْفِقُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَ حُسَیْنٌ حَیٌّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ وَ أَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ .
و (پس از من) حسن ابن علی سفارش مرا انجام می دهد (وصی من است) از مال و دارائیم به طور شایسته (طبق دستور شرع در نیازمندیهای خود) صرف می کند، و به مستحقین و سزاواران می بخشد، و اگر برای حسن پیشامدی نمود (از دنیا رفت) و حسین زنده است وصی من بعد از حسن او است، و سفارشم را مانند او انجام می دهد.
وَ إِنَّ لِابْنَیْ فَاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِیٍّ مِثْلَ الَّذِی لِبَنِی عَلِیٍّ وَ إِنِّی إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِیَامَ بِذَلِکَ إِلَى ابْنَیْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله ) وَ تَکْرِیماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِیفاً لِوُصْلَتِهِ .
و برای دو پسر فاطمه (حسن و حسین علیهماالسلام) از بخشش علی علیه السلام آن می باشد که برای سائر پسران علی است از دارائی من به همان مقدار که به دیگر برادران می دهند بردارند و اینکه تصدی این کار را به دو پسر فاطمه دادم برای به دست آوردن خشنودی خدا و تقرب به پیغمبر اکرم و پاس احترام او و شرافت خویشاوندی با آن حضرت است.
وَ یَشْتَرِطُ عَلَى الَّذِی یَجْعَلُهُ إِلَیْهِ أَنْ یَتْرُکَ الْمَالَ عَلَى أُصُولِهِ وَ یُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَیْثُ أُمِرَ بِهِ وَ هُدِیَ لَهُ وَ أَلَّا یَبِیعَ مِنْ أَوْلَادِ نَخِیلِ هَذِهِ الْقُرَى وَدِیَّةً حَتَّى تُشْکِلَ أَرْضُهَا غِرَاساً.
و (امام علیه السلام) شرط می کند با آنکه تصدی این مال را به او داده حسن علیه السلام اینکه این مال را به همان طوری که هست باقی بگذارد (نفروشد) و میوه آن را در آنچه به آن مامور گشته و راه نموده شده است صرف نماید، و شرط می کند که نهالی از زاده های درخت خرمای این دهها را نفروشد تا اینکه از جهت روئیدن نخلها زمین آن دهها مشتبه شود (انبوهی درخت بیننده را به گمان اندازد که این زمین غیراززمینی است که پیشتر دیده).
و هر یک از کنیزانم را که به آنها، همبستر بودم و فرزندی آورده یا باردار باشد آن کنیز به فرزندش واگذار می شود و از جمله نصیب و بهره او است ام ولد یعنی کنیز فرزنددار به بهای وقت به فرزندش واگذار می شود، و چون کنیز به فرزندش واگذار شده آزاد می گردد و اگر فرزند آن کنیز بمیرد و خود او زنده باشد نیز آزاد است )و فروش او جائز نیست، زیرا( کنیزی از او برداشته شده، و آزادی )انتقال به فرزند( او را آزاد نموده است ).
وَ مَنْ کَانَ مِنْ إِمَائِی اللَّاتِی أَطُوفُ عَلَیْهِنَّ لَهَا وَلَدٌ أَوْ هِیَ حَامِلٌ فَتُمْسَکُ عَلَى وَلَدِهَا وَ هِیَ مِنْ حَظِّهِ فَإِنْ مَاتَ وَلَدُهَا وَ هِیَ حَیَّةٌ فَهِیَ عَتِیقَةٌ قَدْ أَفْرَجَ عَنْهَا الرِّقُّ وَ حَرَّرَهَا الْعِتْقُ .
قال الشریف : قوله ( علیه السلام ) فی هذه الوصیة و ألا یبیع من نخلها ودیة الودیة الفسیلة و جمعها ودی. و قوله ( علیه السلام ) حتى تشکل أرضها غراسا هو من أفصح الکلام و المراد به أن الأرض یکثر فیها غراس النخل حتى یراها الناظر على غیر تلک الصفة التی عرفها بها فیشکل علیه أمرها و یحسبها غیرها .
سیدرضی رحمه الله فرماید: ( فرمایش آن حضرت علیه السلام در این وصیت: ان لایبیع من نخلها ودیه یعنی شرط می کند که نهالی از درختهای کوچک آن ده را نفروشد ودیه به معنی فسیله نهال خرما است، و جمع آن ودی می باشد، و فرمایش آن حضرت علیه السلام: حتی تشکل ارضها غراسا یعنی تا اینکه از جهت روئیدن نخلها زمین آن دهها مشتبه شود، این فرمایش از فصیحترین کلام و نیکوترین گفتار است، و مراد آن است که در آن دهها روئیدن درخت خرما بسیار شود تا اینکه بیننده آنها را غیر آنچه که شناخته بود ببیند، و امر بر او اشتباه شود، و )از بسیاری درخت( پندارد که این زمین غیر آن زمین است )که پیشتر دیده بود).