أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی عَنْکَ قَوْلٌ هُوَ لَکَ وَ عَلَیْکَ فَإِذَا قَدِمَ رَسُولِی عَلَیْکَ فَارْفَعْ ذَیْلَکَ وَ اشْدُدْ مِئْزَرَکَ وَ اخْرُجْ مِنْ جُحْرِکَ وَ انْدُبْ مَنْ مَعَکَ فَإِنْ حَقَّقْتَ فَانْفُذْ وَ إِنْ تَفَشَّلْتَ فَابْعُدْ .

از بنده خدا علىّ امیر المؤمنین بعبد اللّه ابن قیس: پس از حمد خدا و درود بر پیغمبر اکرم، سخنى از تو بمن رسیده که هم به سود تو و هم به زیان تو است (زیرا واداشتن مردم را به کناره گیرى از فتنه و نقل فرمایش حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله بحسب ظاهر درست و به سود تو است چون منظورت آنست که مردم را از همراهى من باز دارى، ولى چون در حقیقت جنگ من با اصحاب جمل فتنه و تباهکارى نیست بلکه جلوگیر فتنه و سبب آسایش است پس مخالفت تو و آنرا بنا حقّ فتنه پنداشتن به زیان تو است، براى آنکه در دنیا بکیفر من و در آخرت بعذاب الهىّ گرفتار خواهى شد) پس هرگاه آورنده پیغام من نزد تو آمد دامنت را به کمر زن و بندت را استوار ببند و از سوراخ و جایگاهت (کوفه) بیرون بیا (نپندار که مانند سوسمار در سوراخ آسوده مى مانى) و آنها که با تو هستند (یارانت) را بخوان و بر انگیز (بیارى ما وادار) پس اگر (کار ما را) راست پنداشته باور نمودى (بسوى ما) بیا، و اگر ترسیدى (در پیروى از ما سست بودى) دور شو (ازحکومت و لشگر کناره گیر) .

وَ ایْمُ اللَّهِ لَتُؤْتَیَنَّ مِنْ حَیْثُ أَنْتَ وَ لَا تُتْرَکُ حَتَّى یُخْلَطَ زُبْدُکَ بِخَاثِرِکَ وَ ذَائِبُکَ بِجَامِدِکَ وَ حَتَّى تُعْجَلُ عَنْ قِعْدَتِکَ وَ تَحْذَرَ مِنْ أَمَامِکَ کَحَذَرِکَ مِنْ خَلْفِکَ .

و سوگند بخدا هر جا باشى ترا مى آورند و رها نمى کنند تا اینکه کره تو با شیرت و گداخته ات با ناگداخته ات آمیخته گردد (این جمله مثلى است اشاره باینکه ترا زیر و زبر کنم) و تا اینکه فرصت نشستن نیافته از پیش رویت بترسى مانند ترسیدن از پشت سرت (هیچ گونه آسوده نباشى نه از جلو و نه از عقب) .

وَ مَا هِیَ بِالْهُوَیْنَى الَّتِی تَرْجُو وَ لَکِنَّهَا الدَّاهِیَةُ الْکُبْرَى یُرْکَبُ جَمَلُهَا وَ یُذَلَّلُّ صَعْبُهَا وَ یُسَهَّلُ جَبَلُهَا فَاعْقِلْ عَقْلَکَ وَ امْلِکْ أَمْرَکَ وَ خُذْ نَصِیبَکَ وَ حَظَّکَ فَإِنْ کَرِهْتَ فَتَنَحَّ إِلَى غَیْرِ رَحْبٍ وَ لَا فِی نَجَاةٍ فَبِالْحَرِیِّ لَتُکْفَیَنَّ وَ أَنْتَ نَائِمٌ حَتَّى لَا یُقَالَ أَیْنَ فُلَانٌ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مَعَ مُحِقٍّ وَ مَا أُبَالِی مَا صَنَعَ الْمُلْحِدُونَ وَ السَّلَامُ .

و فتنه اصحاب جمل فتنه اى نیست که تو آنرا آسان پندارى، بلکه مصیبت و دردى بسیار بزرگ و سختى است که باید شتر آنرا سوار شده دشواریش را آسان و کوهستانش را هموار گردانید (از این پیشآمد نمى توان غفلت ورزید و آنرا آسان پنداشت، بلکه باید تلاش کرد تا آتش آن فرو نشیند) پس خردت را مقیّد نما، و بر کارت مسلّط شو، و نصیب و بهره ات را بیاب (خلاصه در صلاح و فساد کارت درست اندیشه کن) اگر نمى خواهى (ما را یارى کنى) دور شو بجاى تنگى که رهائى در آن نیست (برو به جائى که رستگارى نبینى) که سزاوار آنست که دیگران این کار را بسر رسانند و تو خواب باشى بطوریکه گفته نشود: فلانى کجا است (کناره گیر که این جنگ بى کمک تو انجام یابد، و بودن و نبودنت آنجا یکسان است) 4- و سوگند بخدا که این جنگ و زد و خورد بحقّ و درستى است بدست کسى (امام علیه السّلام) که بر حقّ است، و باک ندارد از آنچه کسانیکه از دین و راه حقّ دورى گزیده اند بجا مى آورند (زیرا کسیکه بر حقّ است از باطل و نادرست هراسى ندارد) و درود بر شایسته آن.