أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی خَرَجْتُ مِنْ حَیِّی هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِیاً وَ إِمَّا مَبْغِیّاً عَلَیْهِ .
پس از حمد خدا و درود بر پیغمبر اکرم، من از جاى قبیله خود (از مدینه بعزم بصره) بیرون آمدم در حالی که (نزد کسیکه با حقیقت آشنا نبوده امام زمانش را نمى شناسد) یا ستمگرم یا ستمگر دیده، و یا گردن کش و یا رنج برده.
وَ إِنِّی أُذَکِّرُ اللَّهَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَیَّ فَإِنْ کُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِی وَ إِنْ کُنْتُ مُسِیئاً اسْتَعْتَبَنِی .
و (در هر دو صورت) من خدا را بیاد کسی که این نامه ام باو مى رسد مى آورم تا زود نزدم آید، اگر (دانست که در این کار) روشم درست بود کمکم نماید، و اگر کردارم را درست ندانست بازگشت بدرستى و خوشنودى ایشان را از من بخواهد (بنا بر این کسى نباید بهانه گرفته از خانه بیرون نیاید، بلکه باید خدا را در نظر داشت و از خانه بیرون آمد و مظلوم را کمک و ظالم را نهى از منکر نمود، بله اگر نتوانست ظالم و مظلوم را تشخیص دهد ایشان را بحال خود گذارد که در این صورت عذر نادانى او پذیرفته است).