فَاتَّقِ اللَّهَ فِیمَا لَدَیْکَ وَ انْظُرْ فِی حَقِّهِ عَلَیْکَ وَ ارْجِعْ إِلَى مَعْرِفَةِ مَا لَا تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ فَإِنَّ لِلطَّاعَةِ أَعْلَاماً وَاضِحَةً وَ سُبُلًا نَیِّرَةً وَ مَحَجَّةً نَهْجَةً وَ غَایَةً مُطَّلَبَةً یَرِدُهَا الْأَکْیَاسُ وَ یُخَالِفُهَا الْأَنْکَاسُ مَنْ نَکَبَ عَنْهَا جَارَ عَنِ الْحَقِّ وَ خَبَطَ فِی التِّیهِ وَ غَیَّرَ اللَّهُ نِعْمَتَهُ وَ أَحَلَّ بِهِ نِقْمَتَهُ .
پس از خدا بترس در باره آنچه (نعمت هایى) که نزد تو است، و بنگر در حقّى (اطاعت و پیروى و سپاسگزارى) که بر تو دارد، و برگرد به شناسایى آنچه که بجهل و نادانى آن معذور نیستى (امام زمان خویش را پیروى کن) زیرا براى اطاعت و پیروى (از خدا که اساس آن شناسائى امام زمان است) نشانه هاى آشکار و راههاى روشن و جادّه هاى راست و هویدا و پایانى است (بهشت) که آرزو میشود، زیرکان در آن وارد میشوند، و سفلگان از آن سرباز مى زنند (بر خلاف دستور خدا و رسول کارهاى ناشایسته اى بجا مى آورند که بآن نمى رسند) هر که از آن راه پرت شود از راه حقّ بیرون رفته و ندانسته پا در بیابان گمراهى نهاده، و خدا نعمتش را از او تغییر داده (گرفته) و عذاب و سختیش را باو روا دارد.
فَنَفْسَکَ نَفْسَکَ فَقَدْ بَیَّنَ اللَّهُ لَکَ سَبِیلَکَ وَ حَیْثُ تَنَاهَتْ بِکَ أُمُورُکَ فَقَدْ أَجْرَیْتَ إِلَى غَایَةِ خُسْرٍ وَ مَحَلَّةِ کُفْرٍ فَإِنَّ نَفْسَکَ قَدْ أَوْلَجَتْکَ شَرّاً وَ أَقْحَمَتْکَ غَیّاً وَ أَوْرَدَتْکَ الْمَهَالِکَ وَ أَوْعَرَتْ عَلَیْکَ الْمَسَالِکَ .
پس خود را بپا و بر نفس خویش بترس (طبق دستور و خواهش او رفتار مکن) که خدا راه (سعادت و نیکبختى) را بر تو آشکار فرموده، و تا آنجا که کارهایت بتو انجام یافته اسب سوارى خود را به منتهاى زیانکارى و جاى کفر و نافرمانى (دوزخ) راندى، و نفس تو (که از خواهش او پیروى کردى) ترا بشرّ و بدى (مخالفت با امام زمان خود) وادار ساخت، و در گمراهى (بدبختى همیشگى) افکند، و در تباهکاریها (معصیت خدا و رسول) وارد ساخت، و راهها (ى هدایت و رستگارى) را بر تو دشوار نمود (زیرا انسانى که پیرو نفس باشد نفس راههاى سعادت و نیکبختى را دشوار مینماید که شخص از راههاى ضلالت و گمراهى پا بیرون ننهد).