أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی عَلَى التَّرَدُّدِ فِی جَوَابِکَ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَى کِتَابِکَ لَمُوَهِّنٌ رَأْیِی وَ مُخَطِّئٌ فِرَاسَتِی وَ إِنَّکَ إِذْ تُحَاوِلُنِی الْأُمُورَ وَ تُرَاجِعُنِی السُّطُورَ کَالْمُسْتَثْقِلِ النَّائِمِ تَکْذِبُهُ أَحْلَامُهُ وَ الْمُتَحَیِّرِ الْقَائِمِ یَبْهَظُهُ مَقَامُهُ لَا یَدْرِی أَ لَهُ مَا یَأْتِی أَمْ عَلَیْهِ وَ لَسْتَ بِهِ غَیْرَ أَنَّهُ بِکَ شَبِیهٌ .

پس از ستایش خداى تعالى و درود بر حضرت خاتم الأنبیاء، من با پى در پى پاسخ گفتن بتو و گوش دادن به نامه ات رأى و اندیشه ام را (در اینکه تو نادان و گمراهى و هرگز پند و اندرز بتو سودى نخواهد بخشید و از فتنه و تباهکارى دست نخواهى کشید) سست مى گردانم، و فراست و زیرکى (یقین و باور) خود را به خطا و اشتباه مى اندازم (در صورتیکه پاسخ مانند تو باید سکوت باشد، پس پاسخ دادن من از جهت مماشات و اتمام حجّت است و بس) و تو هنگامی که به حیله و زرنگى چیزهائى از من مى طلبى، و نامه هایى براى جواب گرفتن بمن مى فرستى بشخص سنگین به خواب رفته اى مى مانى که خوابهاى دروغ و پریشان مى بیند، و بشخص سرگردان ایستاده اى مى مانى که ایستادنش او را وامانده و بیچاره کرده (نه راه رفتن داند و نه توانائى ایستادن دارد) نمى داند آنچه پیش آید به سود او است یا به زیانش مى باشد، و تو مانند او نیستى بلکه او بتو مى ماند (حال تو بدتر از آنست که بدیگرى شباهت داشته باشى، زیرا در بدبختى و بیچارگى یگانه هستى، تو بخود مى مانى و بس) .

وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَوْ لَا بَعْضُ الِاسْتِبْقَاءِ لَوَصَلَتْ إِلَیْکَ مِنِّی قَوَارِعُ تَقْرَعُ الْعَظْمَ وَ تَهْلِسُ اللَّحْمَ .

و سوگند بخدا اگر نمى خواستم باقى بمانى (بجهت مصلحتى که باید طبق آن رفتار نمایم، و اگر اراده تباه ساختنت را داشتم) از جانب من بتو مى رسید کوبنده ها (سختیهاى جنگ و زد و خورد) که استخوان را بشکند و گوشت را آب کند (ترا از بین ببرد) .

وَ اعْلَمْ أَنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ثَبَّطَکَ عَنْ أَنْ تُرَاجِعَ أَحْسَنَ أُمُورِکَ وَ تَأْذَنَ لِمَقَالِ نَصِیحَتِکَ وَ السَّلَامُ لِأَهْلِهِ .

و بدان که ترا شیطان باز داشته از اینکه به کارهاى نیکویت باز گردى و به گفتار پند دهنده ات گوش دهى (بامام زمان خویش بگروى و دستورش را اجرا نمائى) و درود بر شایسته آن.