أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْیَا أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ.

پس از ستایش حضرت باری و درود بر پیغمبر اکرم، به تحقیق دنیا پشت کرده و به مفارقت و جدائی (شما را از چیزهائی که به آن علاقه دارید) آگاه می نماید، و آخرت نزدیک و آشکار شده است (دنیا برای هرکس در گذر است و آخرت که به مردن تحقق پیدا می کند آمدنی است، پس به دنیای فانی نباید دل بست و برای رفتن به جایگاه همیشگی بایستی آماده گردید).

أَلَا وَ إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةُ النَّارُ .

آگاه باشید امروز (مدتی که از عمر باقیمانده بر اثر انجام کارهای نیکو و رسیدن به اخلاق پسندیده) روز مضمار و روز مهیا شدن است (که از لذات دنیوی باید چشم پوشید) و فردا (آخرت) روز پیشی گرفتن است (مضمار مدتی را گویند که اسبها را برای روز مسابقه و اسب دوانی تربیت می کنند به این طریق که مدتی بر علیق اسب می افزایند تا خوب فربه و پر زور گردد، پس از آن مدتی تدریجا آنچه بر علیق افزوده اند کم می کنند تا بقرار عادی برسد و اسب از خامی بیرون آید و برای روز مسابقه حاضر باشد) و پیشی گرفتن (برنده مسابقه) بهشت است، و پایان (عقب مانده) آتش است (هر که در این مدت مضمار خود را به اعمال صالحه و اخلاق پسندیده ریاضت داد و تربیت نمود، فردا در آن میدان امتحان سبقت گیرد و بهشت را برباید، و هر که در آن کوتاهی نمود و غفلت ورزید فردا خوار و شرمسار گردیده در آتش داخل شود.)

أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ مَنِیَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ .

( پس آیا نیست کسیکه پیش از رسیدن مرگش از گناه توبه کند؟ و آیا نیست کسیکه پیش از رسیدن روز بدبختی خود برای نجات خویشتن )از عذاب الهی( چاره ای نماید؟ )کردار نیکوئی بجا آورد که در آن روز هیچ چیز باعث نجات نمی شود مگر اعمال صالحه.

أَلَا وَ إِنَّکمْ فِی أَیَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضْرُرْهُ أَجَلُه.

( آگاه باشید، شما در ایام امید و آرزو هستید )به بقای حیات و استمرار زندگانی( که از پی آن مرگ است )که بیخبر می رسد( پس کسیکه در روزهای امید و آرزوی خود پیش از رسیدن اجلش کار کرد )خلق را یاری و خداوند را بندگینمود( عملش او را نفع بخشیده مرگش زیانی وارد نیاورد، و کسیکه در آن ایام پیش از رسیدن اجل کوتاهی کرد )نه با بندگان یاری و نه خداوند را بندگی نمود( کارش زار است و از مرگ زیان خواهد برد )زیرا پشیمانی از تقصیر در خدمت خلق و بندگی خالق در وقت مردن سودی ندارد و بدین جهت در نتیجه زیان خواهد برد.

ُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ أَلَا فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَّهْبَةِ .

( آگاه باشید، عمل کنید )در خدمت خلق و عبادت خالق بکوشید( در وقت راحتی و ایمنی )موقعیکه دستتان می رسد( همانطور که کار می کنید در وقتی که خوف و ترس بر شما مسلط می شود (چون هر وقت بشر محتاج و مضطر گردد با خلوص و علاقه تمام بجلب رضای خالق می کوشد، لذا حضرت دستور می دهد که در موقع خوشی و ایمنی که کمتر یادی از خداوند می نمائید از آن غافل نباشید که باعث پشیمانی است).

أَلَا وَ إِنِّی لَمْ أَرَ کالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا کالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا .

آگاه باشید، من نعمتی مانند بهشت ندیده ام که خواهان آن در خواب غفلت باشد، و نه عذابی مانند آتش که گریزان از آن در خواب بیهوشی باشد! (شگفتی از مردمانی است که از بزرگترین نعمتها که بهشت باشد غافل مانده اند و حال آنکه برای کوچکترین صرفه ای کوشش می کنند، و از احتراز و دوری از چنین آتش به این بزرگی بی پروا هستند درصورتیکه از ترس ضرر بسیار اندک وسیله زیاد برمی انگیزند).

أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا یَنْفَعُهُ الْحَقُّ یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا یَسْتَقِیمُ بِهِ الْهُدَى یَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَى الرَّدَى.

آگاه باشید هر که از حق نفع نبرد، زیان باطل حتما به او می رسد، و هر که را هدایت براه راست نیاورد، ضلالت و گمراهی او را بهلاکت و بیچارگی می کشاند.

أَلَا وَ إِنَّکمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ.

آگاه باشید، شما مامور شده اید (چاره ندارید مگر) بکوچ کردن (رفتن از این سرا بسرای باقی) و دلالت شده اید بتوشه برداشتن (در قرآن کریم س 2 ی 197 می فرماید: تزودوا فان خیر الزاد التقوی یعنی در سفر توشه بردارید و بهترین توشه پرهیزکاری است) .

وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکمُ اثْنَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکمْ غَداً.

و دو چیز است ترسناکترین چیزیکه بر شما از آن بیم دارم یکی متابعت هوای نفس (که حقائق را پیش چشم شما می پوشاند) و دیگری طول امل و آرزو است (که شما را از تهیه زاد و توشه آخرت غافل گرداند) پس در دنیا تهیه توشه نمائید چیزی را (از خدمت بخلق و بندگی خالق) که فردای قیامت خود را (از عذاب ابدی) به آن حفظ کنید.

- اَقُولُ: اِنَّهُ لَوْ كانَ كَلامٌ يَأْخُذُ بِالاَْعْناقِ اِلَى الزُّهْدِ فِى الدُّنْيا، وَ يَضْطَرُّ اِلى عَمَلِ الاْخِرَةِ لَكانَ هذَا الْكَلامَ. وَ كَفى بِهِ قاطِعاً لِعَلائِقِ الاْمالِ، وَ قادِحاً زِنادَ الاِْتِّعاظِ وَالاِْزْدِجارِ. وَ مِنْ اَعْجَبِهِ قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: «اَلا وَ اِنَّ الْيَوْمَ المِضْمارُ، وَ غَداً السِّباقُ، وَالسَّبْقَةُ الْجَنَّةُ، وَالْغايَةُ النّارُ» فَاِنَّ فيهِ مَعَ فَخامَةِ اللَّفْظِ، وَعِظَمِ قَدْرِ الْمَعْنى، وَ صادِقِ التَّمْثيلِ، وَ واقِعِ التَّشْبيهِ سِراًّ عَجيباً وَ مَعنىً لَطيفاً وَ هُوَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: «وَالسَّبْقَةُ الْجَنَّةُ، وَالْغايَةُ النّارُ» فَخالَفَ بَيْنَ اللَّفْظَيْنِ اِخْتِلافِ الْمَعْنَيَيْنِ، وَ لَمْ يَقُلِ «السَّبْقَةُ النّارُ» كَما قالَ: «السَّبْقَةُ الْجَنَّةُ» لاَِنَّ الاِْسْتِباقَ اِنَّما يَكُونُ اِلى اَمْر مَحْبُوب، وَ غَرَض مَطْلُوب، وَ هذِهِ صِفَةُ الْجَنَّةِ، وَ لَيْسَ هذَا الْمَعْنى مَوْجُوداً فِى النّارِ، نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْها، فَلَمْ يَجُزْ اَنْ يَقُولَ: وَالسَّبْقَةُ النّارُ، بَلْ قالَ: «وَالْغايَةُ النّارُ»، لاَِنَّ الْغايَةَ قَدْ يَنْتَهى اِلَيْها مَنْ لا يَسُرُّهُ الاِْنْتِهاءُ اِلَيْها وَ مَنْ يَسُرُّهُ ذلِكَ، فَصَلَحَ اَنْ يُعَبَّرَ بِها عَنِ الاَْمْرَيْنِ مَعاً، فَهِىَ فى هذَا الْمَوْضِعِ كَالْمَصيرِ وَالْمَآلِ، قالَ اللّهُ تَعالى: «قُلْ تَمَتَّعُوا فَاِنَّ مَصيرَكُمْ اِلَى النّارِ». وَ لايَجُوزُ فى هذَا الْمَوْضِعِ اَنْ يُقالَ: فَاِنَّ سَبْقَتَكُمْ (بِسُكُونِ الْباءِ) اِلَى النّارِ. فَتَأَمَّلْ ذلِكَ، فَباطِنُهُ عَجيبٌ، وَ غَوْرُهُ بَعيدٌ لَطيفٌ، وَ كَذلِكَ اَكْثَرُ كَلامِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ. وَ فى بَعْضِ النُّسَخِ: وَ قَدْ جاءَ فى روايَة اُخْرى: «وَالسُّبْقَةُ الْجَنَّةُ» بِضَمِّ السِّينِ. وَالسُّبْقَةُ عِنْدَهُمُ اسْمٌ لِما يُجْعَلُ لِلسابِقِ اِذا سَبَقَ مِنْ مال اَوْ عَرَض. وَالْمَعْنَيانِ مُتَقارِبانِ، لاَِنَّ ذلِكَ لايَكُونُ جَزاءً عَلى فِعْلِ الاَْمْرِ الْمَذْمُومِ، وَ اِنَّما يَكُونُ جَزاءً عَلى فِعْلِ الاَْمْرِ الْمَحْمُودِ.-

(سیدرضی فرماید:) می گویم: اگر باشد کلامی که مردم را بزهد و بی رغبتی در دنیاو کارهای نیکوئی که بکار آخرت آید وادار نماید هر آینه همین کلام حضرت است و بس که مردم را از آمال و آرزوهائی که علاقه فراوانی به آن دارند منصرف می نماید، و شعله های پند و منع از عصیان و نافرمانی از خدا و رسول را می افروزد، و شگفت سخن آن حضرت اینست که می فرماید: الا و ان الیوم المضمار و غدا السباق و السبقه الجنه و الغایه النار زیرا در این کلام با وجود عظمت لفظ و بزرگی معنی و با تمثیل و تشبیهی که مطابق واقع و نفس الامر است رازی شگفت و معنائی لطیف است که فرموده: و السبقه الجنه و الغایه النار پس برای اختلاف دو معنی دو جور لفظ بیان کرده یعنی لفظ السبقه را برای بهشت و لفظ الغایه را برای آتش بیان نموده و نفرموده: و السبقه النار چنانکه فرمود: و السبقه الجنه زیرا لفظ استباق و پیشی گرفتن برای امر محبوب و مقصود مطلوب می باشد که صفت بهشت است و این معنی در آتش موجود نیست که از آن آتش پناه به خدا می بریم پس جائز نبوده که بفرماید: و السبقه النار، بلکه فرموده: و الغایه النار زیرا غایت برای کسیکه بدانجا منتهی می گردد گاهی شادی نمی آورد و گاهی مسرور می گرداند پس تعبیر از این دو لفظ برای هر دو معنی صلاحیت دارد، و این کلمه غایت در اینجا مانند کلمه مصیر و مال است که خداوند متعال فرموده (در قرآن کریم س 14 ی 30) قل تمتعوا فان مصیرکم الی النار یعنی بگو از کارهای ناشایسته لذت ببرید پس پایان کار شما به آتش است. و جائز نیست در اینموضع گفته شود: فان سبقتکم الی النار پس در این گفتار تامل و اندیشه کن که باطن آن شگفت آور و ژرفی آن دور است، و بیشتر سخنان آن حضرت چنین است، و در بعضی از نسخ است که در روایت دیگری سبقه بضم سین وارد شده و سبقه بضم سین نزد عرب اسم مال یا متاعی است که جائزه داده می شود به سبقت گیرنده وقتی که پیشی می گیرد، و معنی سبقه بفتح و بضم سین به هم نزدیکست، زیرا سبقه بضم سین جزای کار امر مذموم و نکوهیده نیست، بلکه پاداش کاری است که بر امر محبوب و پسندیده باشد.