أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ کلَامُکمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُکمْ یُطْمِعُ فِیکمُ الْأَعْدَاءَ.

ای مردمی که بدنهایشان جمع و اندیشه ها و آرزوهایشان مختلف است، سخنان شما (لاف و گزافتان) سنگهای سخت را نرم می گرداند، و کار شما (که در خانه نشسته برای جنگیدن با دشمن حاضر نیستید) دشمنان را در شما به طمع می اندازد (که آنچه دارید به تصرف درآورده بر شما دست یابند) .

تَقُولُونَ فِی الْمَجَالِسِ کیْتَ وَ کیْتَ فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِیدِی حَیَادِ .

در مجالس (که دور هم نشسته اید) چنین و چنان می گوئید (لاف زده و گزاف بسیار گفته اظهار دلیری و مردانگی می نمائید) و چون وقت جنگیدن با دشمن پیش آید می گوئید: حیدی حیاد یعنی ای جنگ از ما دور شو (جمله حیدی حیاد مثلی است که عرب در وقت فرار از دشمن به زبان می آورد) .

مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکمْ أَعَالِیلُ بِأَضَالِیلَ وَ سَأَلْتُمُونِی التَّطْوِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ الْمَطُولِ .

دعوت کسی که شما را (بنصرت و یاری خود) خواند پذیرفته نشد (زیرا او را یاری نکردید) کسیکه درباره شما زحمت و رنج کشید دل او راحتی و آسایش نیافت، عذرها و بهانه ها (ی شما برای نرفتن بجهاد و نجنگیدن با دشمن درست نیست و سبب) ضلالت و گمراهی است مانند بدهکاری که بدهی خود را (بدون عذر) به تاخیر اندازد (چون نمی خواهد وامش را اداء کند بهانه پیش آرد و امروز و فردا گوید، شما هم چون نمی خواهید به جهاد بروید بهانه های نادرست پیش آورده امروز و فردا می گوئید و بر اثر این مسامحه خود را ذلیل و خوار می گردانید و.

لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یُدْرَک الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ .

( ذلیل و ترسنده نمی تواند از ظلم و ستمی )که بر او وارد می شود( مانع گردد، و حق )و آسایش برای هیچ قومی( بدست نمی آید مگر بتلاش و کوشش )پس با اینکه در خانه نشسته به جهاد نمی روید تا دشمن را مغلوب و سرکوب گردانید آسایش و آسودگی خواستن خطاء است.

أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَیِّ إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ .

( کدام خانه )دیاری( را بعد از خانه خود )از تصرف و خرابی دشمن( بازمی دارید؟ )در موقعیکه شما را از خانه هایتان بیرون نمودند( و با کدام امام و امیری بعد از من به جهاد می روید؟ )که دشمن را از خود دور نمائید.

الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ وَ مَنْ فَازَ بِکمْ فَقَدْ فَازَ وَ اللَّهِ بِالسَّهْمِ الْأَخْیَبِ وَ مَنْ رَمَى بِکمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ .

( سوگند به خدا فریب خورده کسی است که شما او را فریب داده اید )زیرا شما امیر خود را به نصرت و یاری وعده داده وقتیکه با دشمن روبرو شد از او پشت گردانیده برای کارزار بهانه پیش آورید( و کسیکه بکمک و همراهی شما رستگار شد )بدشمن غلبه پیدا نمود( سوگند به خدا )مانند کسی است که در تیراندازی با شرط( رستگار شده به تیری که )از همه تیرهائی که برای قمار تعیین شده( بی نصیب تر )پرخسارت تر( است، و کسی که به کمک شما تیر اندازد )بجانب دشمن و بخواهد از ظلم و تعدی او جلوگیری نماید( پس به تیر سرشکسته بی پیکان تیر انداخته )و چنین تیری اگر به نشان هم برسد کارگر نخواهد بود و شما هم اگر به دشمن دست یابید بر اثر ترس و بیمی که دارید نمی توانید از پیش روی او ممانعت نمائید.

أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَکمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِی نَصْرِکمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِکمْ .

( سوگند به خدا صبح کردم در حالتی که گفتار )عهد و پیمان( شما را باور ننموده به همراهی شما طمع ندارم، و دشمن )معاویه و اصحابش( را به مساعدت شما بیم نمی دهم )زیرا بی وفائی و بد قولی شما بر من و دشمن آشکار گردیده است.

مَا بَالُکمْ مَا دَوَاؤُکمْ مَا طِبُّکمْ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکمْ .

( چگونه است حال شما )که هرچه شما را بجنگ با دشمن ترغیب می کنم سهل انگاری می نمائید( چیست داروی درد شما )تا آماده سازم( به چه چیز علاج می پذیرید )تا چاره کنم( دشمنان مردمانی هستند مانند شما )چرا شما مانند آنها نیستید و از آنان به دل خود خوف و ترس راه داده اید.

أَ قَوْلًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِی غَیْرِ حَقٍّ.

( آیا می گوئید گفتاری را که نمی دانید و اعتقاد به آن ندارید؟ )برای رفتن به جهاد با یکدیگر می گوئید: چنین و چنان خواهیم کرد در صورتی که اصلا اراده جنگیدن با دشمن ندارید( و آیا در دوری از معاصی غفلت دارید؟ )پس بیدار شوید( آیا در غیر حق طمع دارید؟ )در راه باطل و نافرمانی خدا و رسول و امام بر حق سودی تصور می کنید؟ نه چنین است، بلکه طمع نفع بردن از راه باطل و غفلت در معاصی و گفتار بدون علم و اعتقاد سبب بدبختی و بیچارگی در دنیا و آخرت است).