أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ کقَطَرَاتِ الْمَطَرِ إِلَى کلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ .
پس از ستایش خداوند و درود بر پیغمبر اکرم فرمان الهی (آنچه مقدر است) فرود می آید بسوی هر کس مانند دانه های باران از آسمان به زمین و قسمت هر کس زیاد یا کم به او میرسد (هر کس به آنچه خداوند متعال از روی حکمت و عدالت برای او تعیین نموده بهره مند میگردد، چنانکه در قرآن کریم س 43 ی 32 میفرماید: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الاحیوه الدنیا یعنی ما آنچه را که باید در زندگانی دنیا به آنها برسد بین ایشان قسمت نموده ایم، و در س 15 ی 21 میفرماید: و ان من شی ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم یعنی چیز نیست مگر آنکه خزینه های آن در تحت تصرف ما است و نمیفرستیم آن را مگر به اندازه ای که معلوم شده) .
فَإِذَا رَأَى أَحَدُکُمْ لِأَخِیهِ غَفِیرَةً فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلَا تَکُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ یَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ فَیَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُکِرَتْ وَ تُغْرَى بِهَا لِئَامُ النَّاسِ کَانَ کَالْفَالِجِ الْیَاسِرِ الَّذِی یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ یُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ الْمَغْرَمُ .
بنا بر این هر گاه یکى از شما در اهل یا در مال یا در وجود شخص برادر (همنوع) خود زیادتى بیند نباید سبب فتنه و فساد او گردد (رشک بر او نبرده خود را در مخاطرات دنیا و آخرت نیندازد) زیرا مرد مسلمان مادامى که (بر دیگرى رشک نبرده) پستى و عارى اظهار نکرده تا سر زبان مردم بیفتد و بر اثر آن بى مقدار شود و کوتاه بینان پست بسبب آن بر او بر انگیخته شوند مانند قمار باخته ایست که از اوّلین تیرهاى خود فیروزى و بردن را منتظر است تا بلکه غنیمتى بدست آورده خسارت خود را جبران نماید (خلاصه فقیر و درویش تهى دست که امثال و اقران خود را با مال و منال و اولاد بسیار مىبیند نباید بر ایشان رشک برده در معصیت افتد و با آنها بد خوئى کند یا در برابر آنان فروتنى نماید، بلکه باید اظهار بى نیازى نموده اندوه در دل خود راه ندهد و همّت بر آن گمارد که آنچه سبب پستى و عار است از او ظاهر نشود و آبرو و شرف خویش را نیکو نگهدارد، و همیشه خوشحال و منتظر فراوانى نعمت باشد مانند قمار باختهاى که انتظار بردن را مى کشد)
وَ کَذَلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ إِمَّا دَاعِیَ اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّهِ فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ وَ مَعَهُ دِینُهُ وَ حَسَبُهُ .
و همچنین مرد مسلمان تنگدست که از خیانت (با خدا و خلق) دورى نموده یکى از دو چیز نیکو را از جانب خدا انتظار مى برد: یا دعوت کننده خدا را (مرگ که همه کس را بسوى خدا مىخواند) پس آنچه نزد خدا مى یابد (از نعمتهاى آخرت) براى او بهتر (از نعمتهاى دنیا) است، یا روزى خدا را (در دنیا) پس او صاحب اهل و مال گردد در حالتى که دین و حسب او (علم و ادب و بردباریش) با او است،
إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِینَ حَرْثُ الدُّنْیَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ یَجْمَعُهُمَا اللَّهُ لِأَقْوَامٍ فَاحْذَرُوا مِنَ اللَّهِ مَا حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اخْشَوْهُ خَشْیَةً لَیْسَتْ بِتَعْذِیرٍ .
بتحقیق مال و اولاد متاع دنیا است (که فانى مى گردد) و عمل نیکو متاع آخرت است (که باقى و برقرار مىباشد) و گاه باشد که خداوند به گروهى هر دو را عطا مى فرماید (هم از دنیا بهره مىبرند و هم از آخرت) پس (بآنچه مقدّر است رضاء داده معصیت و نافرمانى نکنید و) از عذاب خدا که بآن ترسانیده است شما را بترسید، و ترسیدن شما از روى عذر و بهانه نباشد (مانند ترسیدن خردمندان که مى ترسند مبادا گرفتار خطاء و تقصیرى شوند)
وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِئَاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ یَعْمَلْ لِغَیْرِ اللَّهِ یَکِلْهُ اللَّهُ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ .
و عبادت کنید (خدا را) نه بقصد جلوه دادن نزد مردم و خود نمائى، زیرا کسیکه براى غیر خدا کارى انجام دهد خداوند اجر او را بکسی که براى او آن کار را انجام داده محوَّل مى سازد (تا مزد خود از او بخواهد، و چون حضرت در جمیع گفتار و کردارش کسی را غیر از خدا در نظر نداشته در اینجا شروع بدعا مى فرماید:)
نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ مُعَایَشَةَ السُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ الْأَنْبِیَاءِ.
از خدا مى طلبیم مرتبه هاى شهیدان را (که در بلاء شکیبا بودند) و زندگى کردن با خوشبختان را (که بکسى رشک نبردند) و مرافقت با پیغمبران را (که کارى از روى رئاء و خودنمایى نکردند).
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا یَسْتَغْنِی الرَّجُلُ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَالٍ عَنْ عَشِیرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حِیطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَیْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ .
اى مردم هیچ کس از طایفه و خویشان خود بى نیاز نیست هر چند صاحب مال و دارائى باشد و بدست و زبان آنها که از او دفاع و یارى نمایند حاجت دارد و نزدیکان شخص براى حفظ الغیب او مهمّترین اشخاصند و بهتر مىتوانند پراکندگى و گرفتارى او را مرتفع سازند و در هنگام سختى و پیشآمدهاى ناگوار اگر براى او پیش آید بر او (از بیگانگان) مهربانترند،
وَ لِسَانُ الصِّدْقِ یَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِی النَّاسِ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ یُوَرِّثُهُ غَیْرُهُ .
و نام نیکو که خداوند بشخص در میان مردم عطاء فرماید بهتر است براى او از ثروت و دارائى که براى دیگرى بمیراث گذارد (زیرا نام نیکو در میان مردم سبب می شود که از خویشان و بیگانگان هر که بشنود براى او طلب مغفرت کند و امّا ارث فقط به ارث برنده نتیجه مى بخشد، پس صرف مال در طلب ذکر جمیل و نام نیکو براى شخص بهتر است از باقى گذاردن مال و ثروت براى وارث، و این جمله اشاره است باینکه شخص باید از صرف مال در باره خویشان دریغ ننموده و بایشان کمک و دستگیرى نماید).
(و منها): أَلَا لَا یَعْدِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَنِ الْقَرَابَةِ یَرَى بِهَا الْخَصَاصَةَ أَنْ یَسُدَّهَا بِالَّذِی لَا یَزِیدُهُ إِنْ أَمْسَکَهُ وَ لَا یَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَکَهُ.
و قسمتى دوم از این خطبه است: آگاه باشید نباید رو بگرداند یکى از شما از خویشان خود آنگاه که ببیند آنها را در فقر و پریشانى و بایستى بایشان احسان نماید مالى را که زیاد نمى شود اگر از دادن آن خوددارى نماید و کم نمىگردد و اگر آنرا صرف کند (خداوند عوض آنرا خواهد داد)
وَ مَنْ یَقْبِضْ یَدَهُ عَنْ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ یَدٌ وَاحِدَةٌ وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَیْدٍ کَثِیرَةٌ.
و هر که از طایفه خویش دست بکشد (آنها را کمک و دستگیرى ننماید) پس، از ایشان یک دست گرفته شده و از او دسته اى بسیار،
وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِیَتُهُ یَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ الْمَوَدَّةَ.
و کسی که (به خویشان خود) متواضع و مهربان و همراه باشد دوستى همیشگى آنها را بخود جلب میکند.
- اَقُولُ: الْغَفيرَةُ ههُنَا الزِّيادَةُ وَالْكَثْرَةُ، مِنْ قَوْلِهِمْ لِلْجَمْعِ الْكَثيرِ: الْجَمُّ الْغَفيرُ وَالْجَمّاءُ الْغَفيرُ. وَ يُرْوى «عَفْوَةً مِنْ اَهْل اَوْ مال.» وَالْعَفْوَةُ: الْخيارُ مِنَ الشَّىْءِ، يُقالُ: اَكَلْتُ عَفْوَةَ الطَّعامِ، اَىْ خِيارَهُ. وَ ما اَحْسَنَ الْمَعْنَى الَّذى اَرادَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ بِقَوْلِهِ: «وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشيرَتِهِ» اِلى تَمامِ الْكَلامِ، فَاِنَّ الْمُمْسِكَ خَيْرَهُ عَنْ عَشيرَتِهِ اِنَّما يُمْسِكُ نَفْعَ يَد واحِدَة، فَاِذَا احْتاجَ اِلى نُصْرَتِهِمْ، وَ اضْطُرَّ اِلى مُرَافَدَتِهِمْ قَعَدُوا عَنْ نَصْرِهِ وَ تَثاقَلُوا عَنْ صَوْتِهِ، فَمُنِعَ تَرافُدَ الاَْيْدِى الْكَثيرَةِ، وَ تَناهُضَ الاَْقْــدامِ الْـجَـمَّـةِ.-
(سید رضی فرماید:) میگویم: غفیره دراین خطبه بمعنی زیادتی است، چنانکه در عوض جمع کثیر میگویند: جم غفیر و جماء غفیر، و در روایتی است به جای آن عفوه گفته شده، و عفوه چیز نیکو را گویند، چنانکه گفته میشود: اکلت عفوه الطعام یعنی طعام نیکوئی خوردم، و چه خوش معنائی اراده فرموده است حضرت از فرمایش خود: و من یقبض یده عن عشیرته تا آخر زیرا هر که همراهی و نفع خود را از خویشانش بازدارد یک کمک را از آنها دریغ نموده، پس هر گاه به نصرت و یاری ایشان حاجت پیدا کند و بخواهد که آنها او را کمک کنند، از یاریش خودداری می نمایند و بحرف او گوش نمی دهند، بنابراین از مساعدت دستهای زیاد و همراهی قدمهای بیشمار محروم میماند.