إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلى الله علیه وآله) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ.

به تحقیق خداوند متعال فرستاد حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در حالتی که ترساننده بود جهانیان را از عذاب الهی و امین بود بر آنچه به او نازل می شد، و شما ای گروه عرب در آن هنگام پیرو بدترین کیش بودید (که شرک و بت پرستی بود) و در بدترین جایگاه (حجاز) بسر می بردید (که قحطی و فتنه و فساد در آنجا بسیار بود) در زمینهای سنگلاخ و میان مارهای پر زهری که از آوازها نمی رمیدند مانند اینکه کر بودند اقامت داشتید.

تَشْرَبُونَ الْکدِرَ وَ تَأْکلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکونَ دِمَاءَکمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکمْ .

آب لجن سیاه را می آشامیدید، و غذای خشن (مانند آرد جو پر سپوس و آرد هسته خرما و سوسمار) می خوردید، و خون یکدیگر را می ریختید، و از خویشاوندان دوری می کردید (بر اثر سختی معیشت و بدی اخلاق رعایت صله رحم نمی نمودید) .

الْأَصْنَامُ فِیکمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکمْ مَعْصُوبَةٌ.

بتها در میان شما نصب شده بود (ساخته دست خود را پرستش می نمودید) و از گناهان اجتناب و دوری نمی کردید (پس به سبب وجود مقدس حضرت رسول اکرم از آن زندگانی بد و فساد عقیده و همه گرفتاریها نجات یافتید و در میان مردم دنیا به سیادت و بزرگی مشهور شدید، اکنون آیا سزاوار است که بر خلیفه بحق و جانشین آن بزرگوار یاغی شده او را نافرمانی کنید).

و منها صفته قبل البیعة له.

و قسمتی از این خطبه است (که پیشامد خود را بعد از وفات حضرت رسول اکرم بطور اجمال بیان می فرماید: چون مخالفین خلافت را که حق من بود غصب کردند.)

فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی مُعِینٌ إِلَّا أَهْلُ بَیْتِی فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ.

پس (در کار خویش) اندیشه کرده دیدم در آن هنگام بغیر از اهل بیت خود (بنی هاشم) یاوری ندارم (و ایشان هم نمی توانستند با آن همه مخالفین ستیزه کنند، لذا) راضی نشدم که آنها کشته شوند.

وَ أَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْکظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ .

و چشمی که خاشاک در آن رفته بود به هم نهادم و با اینکه استخوان گلویم را گرفته بود آشامیدم، و بر گرفتگی راه نفس (از بسیاری غم و اندوه) و بر چیزهای تلختر از طعم علقم (که گیاهی است بسیار تلخ) شکیبائی نمودم.

و منها.

و قسمتی از این خطبه است .

وَ لَمْ یُبَایِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ عَلَى الْبَیْعَةِ ثَمَناً فَلَا ظَفِرَتْ یَدُ الْبَائِعِ وَ خَزِیَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاع.

(که طریقه بیعت کردن عمرو ابن عاص با معاویه را بیان می فرماید، و مختصر این قضیه آنکه پس از فراغت از جنگ جمل حضرت بکوفه تشریف آورد و در آنجا به معاویه نامه ای نوشت و در آن از او بیعت خواست و آنرا بوسیله جریر ابن عبدالله به جلی فرستاد، چون جریر وارد شام شد نامه را به معاویه داد، پس از آنکه معاویه نامه را خواند در اندیشه فرو رفت و جریر را برای گرفتن پاسخ معطل نگاهداشت و گروهی از مردم شام را طلبید و راجع به خونخواهی عثمان با آنها سخن گفت، ایشان با رای او موافقت نموده برای نصرت و یاریش خود را آماده نشان دادند، بعد از آن با برادرش عتبه ابن ابی سفیان در این باب مشورت کرد، عتبه گفت: عمرو ابن عاص را در این کار به کمک بطلب، زیرا تو به فتنه انگیزی و رای و تدبیر او آگاهی، پس نامه ای به عمرو ابن عاص نوشت و در آن به کمالات او را بستود و به نصرت و یاری خویش و خونخواهی عثمان دعوتش نمود، عمرو در پاسخ او نوشت: نامه ترا خوانده مقصودت را فهمیدم، بدانکه من حاضر نیستم از دین اسلام خارج شده به ضلالت و گمراهی و متابعت تو رو آورم و بروی علی ابن ابیطالب با آن همه فضائل و منزلت و شجاعت شمشیر کشم، ای معاویه تو به مردن عثمان از حکومت شام معزول گشتی و بوسیله خونخواهی از او می خواهی خلافت را برای خود بدست آوری و به این حیله مانند منی را نمی توان فریب داد که در راه تو از دین گذشته جانبازی نمایم، معاویه چون نامه او را خواند دانست که بدون رشوه نمی توان راضیش نمود، و می دانست که او خواهان حکومت مصر است، وعده حکومت مصر را به او داد، عمرو هم دنیا را بر آخرت اختیار کرده به معاویه پیوست، لذا حضرت می فرماید(: عمرو به معاویه بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد ثمن و بهائی )حکومت مصر را( در مقابل آن به او بدهد، پس دست فروشنده )دین بثمن دنیا( برکت نیابد، و عهد و پیمان خریدار )معاویه( سبب رسوائی او گردد.)

فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَنَاهَا.

پس اکنون که عمرو به معاویه پیوست( برای جنگ آماده شوید و لوازم آنرا فراهم کنید که آتش کارزار افروخته و روشنائی آن بلند شد.)

وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ.

(و شکیبائی را شعار خود قرار دهید )در جنگ پایداری کنید و صدمات آنرا متحمل شوید( که مهمترین راه رسیدن بفتح و فیروزی و غلبه بر دشمن شکیبائی است.)