فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ یَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ.

پرهیزکارى و ترس از خدا کلید هدایت و رستگارى (دنیا و آخرت) و اندوخته براى‏ روز قیامت و سبب آزادى از هر بندگى (شهوتها و خواهشهاى نفس) و رهائى از هر تباهى است، با تقوى حاجت درخواست کننده روا مى‏ گردد، و گریزان (از عذاب و سختى) رهائى مى‏ یابد، و عطاءها و بخششهاى بسیار (از جانب حقّ تعالى) دریافت میشود.

فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَةٌ .

پس کار کنید (براى سفر آخرت توشه بردارید) در این حالیکه عمل بالا مى‏ رود (قبول مى‏ گردد) و توبه و بازگشت (از گناه) سود مى‏ بخشد، و دعاء شنیده میشود (در خواست مى‏ پذیرند) و زمان آرامش است (اضطراب و نگرانى مرگ در بین نیست) و قلمها (ى نویسندگان اعمال نیک و بد) بکار است (نه مانند بعد از مردن از نوشتن باز مانند).

وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاکساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکمْ وَ مُکدِّرُ شَهَوَاتِکمْ وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکمْ زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَیْرُ مَطْلُوبٍ .

و بعبادات و طاعات بشتابید در برابر عمرى که (از جوانى به پیرى و از توانائى به ناتوانى) تغییر مى‏ پذیرد، یا بیمارى و دردى که (از کار) باز دارد، یا مرگى که (زندگانى را) برباید، زیرا مرگ لذّت و خوشیهاى شما را نابود ساخته خواهشهاتان را از بین مى‏ برد، و اندیشه‏ هاتان را دور مى‏ سازد، ملاقات کننده ایست که او را دوست نمى‏ دارند، و مبارزى است که (هر چند دلیر و توانا باشى) شکست نمى‏ خورد، و کینه جوئى است که بازخواست نمى‏ شود.

قَدْ أَعْلَقَتْکمْ حَبَائِلُهُ وَ تَکنَّفَتْکمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْکمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِیکمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَیْکمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْکمْ نَبْوَتُهُ فَیُوشِک أَنْ تَغْشَاکمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامُ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِی سَکرَاتِهِ وَ أَلِیمُ إِرْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ أَطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ .

دامهاى آن شما را گرفته، و اندوه‏ ها و تباهى‏هایش شما را احاطه نموده، و پیکانها (ى تیرها) یش شما را آماج قرار داده، و غلبه و توانائى آن در بین شما با اهمیّت است، و ستمش بر شما پى در پى مى‏ رسد، و کم ممکن است ضرب شمشیرش از شما خطاء برود، پس نزدیک است تاریکى سایه‏ هایش و زبانه کشیدن دردهایش و تیرگى بیهوشیهاى سختیهایش و درد جان گرفتنش و تارى پوشاندنش و بد مزگى چشیدنش شما را در یابد، و (چون مرگ خواهى نخواهى هر کس را در خواهد یافت).

فَکأَنْ قَدْ أَتَاکمْ بَغْتَةً فَأَسْکتَ نَجِیَّکمْ وَ فَرَّقَ نَدِیَّکمْ وَ عَفَّى آثَارَکمْ وَ عَطَّلَ دِیَارَکمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَکمْ یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکمْ بَیْنَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ.

مانند آنست که ناگهان نزد شما آمده و راز گویان شما را خاموش ساخته، و مشاورینتان را متفرّق نموده، و آثار و نشانه‏ هاتان را نابود، و شهرهاتان را بى صاحب کرده، و وراثتان را بر انگیخته که ارثتان را قسمت کنند بین خویشاوند خاصّى که (در آن هنگام بتو) سود نداشته، و خویشاوند اندوهگینى که جلو (مرگ را از تو) نگرفته، و بین خرسند شنونده‏اى که (از مرگ تو) اندوهناک نگشته.

فَعَلَیْکمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّکمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا کمَا غَرَّتْ مَنْ کانَ قَبْلَکمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا .

پس بر شما باد سعى و کوشش (بطاعت و بندگى) و آماده بودن و توشه برداشتن (براى سفر آخرت) در جاى توشه گرفتن،و زندگى دنیا شما را فریب ندهد چنانکه پیشینیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد، آنان که شیر آنرا دوشیدند (بهره بسیار بردند) و فریب آنرا خوردند (لذّت و خوشى آنان را از حساب و وارسى روز رستخیز غافل نمود) و شماره آنرا از بین بردند (روزهایش را به بیخبرى بسر رساندند) و تازه آنرا کهنه کردند (جوانى را به پیرى رساندند).

أَصْبَحَتْ مَسَاکنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً لَا یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا یَحْفِلُونَ مَنْ بَکاهُمْ وَ لَا یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ .

خانه‏ هاشان گورها و دارائیشان میراث دیگران گردید، هر که بر سر گورشان آید نمى‏ شناسند، و بکسیکه برایشان بگرید اهمیّت نمى‏ دهند، و بکسیکه آنها را بخواند پاسخ نمى‏ دهند.

فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا یَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا وَ لَا یَرْکدُ بَلَاؤُهَا.

پس از دنیا بپرهیزید که بسیار مکر کننده و فریب دهنده و بازى دهنده است، بخشنده‏اى است پس گیرنده، و پوشاننده‏اى است کننده (اگر چند روزى بکسى رو آورده کالایى باو ارزانى دارد بزودى باو پشت کرده از او پس مى‏ گیرد) آسایش آن همیشگى نیست، و رنج آن بسر نمى‏ رسد، و بلاء و درد آن آرام نمى‏ گیرد (پس خردمند به چنین دنیایى دل نبسته تا ممکن است رضاء و خوشنودى خدا و رسول را بدست مى‏ آورد).

منها فی صفة الزهاد.

قسمت از این خطبه است در وصف پارسایان.

کانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَکانُوا فِیهَا کمَنْ لَیْسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ.

پارسایان گروهى هستند (در ظاهر) از اهل دنیا که (در باطن) اهل آن نیستند، پس در دنیا مى‏ باشند مانند کسیکه اهل آن نیست (چون دل بر آن نبسته آنرا سراى عاریت پنداشته‏اند) عمل آنها در آن به آن چیزى است که (بعد از مرگ) مى‏ بینند، و بدفع عذاب که از آن مى‏ ترسند مى‏ شتابند (اگر چه با اهل دنیا همنشینند ولى در حقیقت) بدنهاشان بین اهل آخرت در گردش است (سر و کارشان با آنها است) اهل دنیا را مى‏ بینند که به مرگ جسدشان اهمیّت مى‏ دهند، و ایشان به مرگ دلهاى زنده خود بیشتر اهمیّت مى‏ دهند (مى‏ بینند مردم دل باقى را رها کرده بتن فانى چسبیده‏اند ولى اندیشه آنان اینست که چاره مرگ دل چه بوده و چه باید بکنند).