کنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ.

ای مردم شما سپاه زنی (عایشه) و پیرو حیوان زبان بسته ای (شتر عایشه) بودید، بصدای شتر برانگیخته میشدید (بدور آن جمع میگردیدید) و هنگامیکه پی کرده شد (کشته گردید) همگی گریختید (در جنگ جمل هودج عایشه را زره پوش و بر شتری نهاده و در میان لشگر قائم مقام علم نگاهداشته به دور آن گرد آمده بودند، عایشه آنها را بر جنگ ترغیب مینمود و آنان پروانه وار بدورش گشته رجز خوانده کشته میشدند، بزرگانشان فخرکنان مهار شتر را گرفته هر کدام بخاک میافتاد دیگری جای او را میگرفت، تا آنکه بر هودج و شتر زخم بسیار وارد آمد، حیوان زبان بسته از هول واقعه و سوزش زخمها فریاد میکرد، ایشان بیش از پیش جمع شده دورش را میگرفتند تا سه پای شتر قطع شد و نمی افتاد، حضرت امیر فرمود شیطان آنرا نگاهداشته شمشیر بر آن بزنید، چون شمشیر زدند و بزمین افتاد مردم فرار کردند، پس کسانیکه مصالح دین و دنیای خود را در اختیار زنی نهاده از شری پیروی کنند، مردمان پست باشند.

أَخْلَاقُکمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُکمْ شِقَاقٌ وَ دِینُکمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکمْ زُعَاقٌ .

لذا میفرماید:( اخلاق و خوی شماست و عهد و پیمان شما ناپایدار و کیش شما دوروئی و آب شهر شما شور و بیمزه است )برای نزدیکی به دریا که سبب بیماریهای بسیار سوء مزاج و فساد معده و غیره گردد و بر اثر آن بلادت و کند فهمی و خنگی تولید شود.

وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکمْ مُتَدَارَک بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ .

( و هر که در میان شما اقامت کرده در گرو گناه خود بوده )زیرا یا از جهت همنشینی با شما مرتکب گناه شده و یا شما را از گناه باز نداشته و در هر دو صورت خود را به گناه خویش گرو داده است( و کسیکه از میان شما بیرون رفته رحمت پروردگارش را درک کرده )زیرا از کیفر گناه میان شما ماندن رهائی یافته.

کأَنِّی بِمَسْجِدِکمْ کجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِی ضِمْنِهَا.

( گویا من می بینم مسجد شما را مانند سینه کشتی )که در آب فرو رفته( خداوند متعال از بالا و پائین این شهر عذاب فرستاده )از بالا باران و از پایین طغیان آب دریا( که هر که در آن بوده غرق شده است. و در روایت دیگر آمده )که حضرت فرمود( بخدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد آنرا مانند سینه کشتی میبینم )که در آب فرو رفته( یا مانندشتر مرغی که بر سینه خوابیده. )

وَ فِی رِوَایَةٍ وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُکمْ حَتَّى کأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا کجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ.

( گویا من می بینم مسجد شما را مانند سینه کشتی )که در آب فرو رفته( خداوند متعال از بالا و پائین این شهر عذاب فرستاده )از بالا باران و از پایین طغیان آب دریا( که هر که در آن بوده غرق شده است. و در روایت دیگر آمده )که حضرت فرمود( بخدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد آنرا مانند سینه کشتی میبینم )که در آب فرو رفته( یا مانندشتر مرغی که بر سینه خوابیده.

وَ فِی رِوَایَةٍ کجُؤْجُؤِ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ. 

و در روایت دیگر وارد شده (که فرمود میبینم مسجد را که در آب فرو رفته) مانند سینه مرغی در میان دریا. (و گفته اند که پس از این واقعه، بصره دو بار غرق شد، اول در زمان خلافت القادر بالله دوم در زمان القائم بامرالله و همه آن شهر را آب گرفت مگر کنگره های مسجد جامع آنرا که در بلندی واقع گشته بود، و نقل شده که در آخر این خطبه حضرت مردم بصره را دلداری داده فرمود مقصود من آن بود که از این سخنان پند گیرید و دیگر بار بر امام زمان خود قیام نکنید). 

-وَ فى رِوايَة أُخْرى- بِلادُكُمْ اَنْتَنُ بِلادِ اللّهِ تُرْبَةً: اَقْرَبُها مِنَ الْماءِ، وَ اَبْعَدُها مِنَ السَّماءِ، وَ بِها تِسْعَةُ اَعْشارِ الشَّرِّ. الْمُحْتَبَسُ فيها بِذَنْبِهِ، وَالْخارِجُ بِعَفْوِ اللّهِ. كَاَنِّى اَنْظُرُ اِلى قَرْيَتِكُمْ هذِهِ قَدْ طَبَّقَهَا الْماءُ حَتّى ما يُرى مِنْها اِلاّشُرَفُ الْمَسْجِدِ، كَاَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَيْر فى لُجَّةِ بَحْر.

(و در روایت دیگری‌ است:) شهرهای‌ شما از نظر خاک بدبوترین سرزمینهای‌ خداست: به آب نزدیکتر، و از آسمان دورتر است، و نُه دهم شر در آن است. هر که در آن گرفتار است به گناه اوست، و هرکه بیرون رفت به عفو خدا بود. گویی‌ به این شهر شما می‌ نگرم که آب همه جای‌ آن را فرا گرفته به گونه ای‌ که فقط کنگره های‌ مسجد نمایان است، گویی‌ سینه مرغی‌ است در میان امواج دریا.