إِنَّ اسْتِعْدَادِی لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِیرٌ عِنْدَهُمْ إِغْلَاقٌ لِلشَّامِ وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَیْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ .

آماده شدن من برای جنگ با مردم شام با اینکه جریر نزد ایشان است (و هنوز جواب، را نیاورده) بستن در است به روی آنان، و باعث رو گردانیدن آنها است از خوبی (بیعت کردن) اگر اراده کرده باشند (اگر بگویند اقدام تو به جنگ، ما را وادار نمود که فرمان تو را قبول نکنیم، ما را بر نافرمانی آنها ایرادی نیست، و بر فرض که بخواهند بیعت کنند شروع ما بجنگ سبب انصراف آنان می شود.)

وَ لَکنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِیرٍ وَقْتاً لَا یُقِیمُ بَعْدَهُ إِلَّا مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِیاً وَ الرَّأْیُ عِنْدِی مَعَ الْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا وَ لَا أَکرَهُ لَکمُ الْإِعْدَادَ .

اما من برای جریر مدتی را معلوم کرده ام که بیش از آن توقف ننماید مگر (از معاویه) فریب خورده باشد (او را برای گرفتن جواب معطل داشته) یا نافرمانی کرده (در گرفتن جواب از او اهمال نموده) و رای من مدارا نمودن (با ایشان) است، پس شما هم مدارا کنید و (اگر چه) بدم نمی آید که شما آماده برای جنگ باشید.

وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْرِ وَ عَیْنَهُ وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ فَلَمْ أَرَ لِی فِیهِ إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْکفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (صلى الله علیه وآله).

و لقد ضربت انف هذا الامر و عینه یعنی من بینی و چشم این کاررا زده ام (این ضرب المثل عربی است که به جای ضرب المثل فارسی: من همه طرف این کار را پائیده ام، بکار می رود) و نهان و آشکار آنرا زیرورو کرده ام، چاره ای برای خود ندیدم مگر جنگیدن (با معاویه و یارانش) یا کفر و انکار آنچه که حضرت رسول صلی الله علیه و آله آورده (زیرا جلوگیری نکردن از اضلال و گمراهی کفار و منافقین بی اعتنائی به امر خدا و رسول می باشد و آن برای علی کفر است، و برای اطاعت امر خدا و رسول البته با آنان جنگ کرده شرشان را دفع می نمایم پس در موضوع سبب قتل عثمان که معاویه به آن حضرت نسبت می داد می فرماید.)

إِنَّهُ قَدْ کانَ عَلَى الْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً وَ أَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالًا فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَیَّرُوا.

عثمان بر امت حکومت می کرد و بدعتهای چندی (کارهای ناشایسته و مخالف ایمان) پدید آورد، و (آن کارهای زشت) سبب گفتگو بین مردم (مذمت و اعتراض) گردید، و ایشان هم (آنچه باید درباره او بگویند) گفتند و به او بی میل شدند، و تغییرش دادند (او را کشتند، پس نسبت قتل او به من از طرف معاویه بر خلاف واقع است).