مُنِیتُ بِمَنْ لَا یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُ .
به کسانی گرفتار شده ام که چون ایشان را امر می نمایم پیروی نمی کنند و آنها را می خوانم جواب نمی دهند.
لَا أَبَا لَکمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکمْ رَبَّکمْ ؟أَ مَا دِینٌ یَجْمَعُکمْ وَ لَا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکمْ.
ای بی پدرها برای نصرت و یاری پروردگار خود منتظر چه هستید (سبب سستی در کار و نرفتن به سوی جهاد در راه خدا چیست؟) آیا نیست دینی که شما را گرد آورد (تا برای بدست آوردن سعادت دنیا وآخرت یکدیگر را کمک نمائید( و آیا نیست حمیت و غیرتی که شما را )برای دفع دشمن( تکان بدهد )برای حمایت از دین و اهل آن.
أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلَا تَسْمَعُونَ لِی قَوْلًا وَ لَا تُطِیعُونَ لِی أَمْراً حَتَّى تَکَشَّفَ الْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَسَاءَةِ.
در میان شما ایستاده فریاد کنان یارى و همراهى مى طلبم،سخن مرا گوش نمى دهید و فرمانم را پیروى نمىکنید تا اینکه (بر اثر نافرمانى و مخالفت با من) پیش آمدهاى بد هویدا گردد (دشمن بر جان و مال و ایمان شما تسلّط پیدا نماید)
فَمَا یُدْرَکُ بِکُمْ ثَارٌ وَ لَا یُبْلَغُ بِکُمْ مَرَامٌ .
بتوسّط شما خونخواهى نمىتوان نمود (با شما مقاومت با دشمن ممکن نیست) و به همراهى شما مقصودى (در امر دین و دنیا) حاصل نمىشود،
دَعَوْتُکُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِکُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ النِّضْوِ الْأَدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْکُمْ جُنَیْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِیفٌ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ.
شما را براى یارى برادرانتان دعوت کردم، ناله کردید (آخ و واى گفتید) مانند ناله شتر هنگامى که نافش درد میکند، و (در رفتن بکار زار و یارى برادرانتان) مانند (راه رفتن) شتر بیمارى که پشتش زخم است سستى کردید، و سپاه کمى از شما هم که بسوى من آمد نگران و ناتوانند مانند اینکه ایشان بسوى مرگ فرستاده میشوند و آنان مرگ را در مقابل خود مىبینند.
قال السید الشریف: اَقُولُ: قَوْلُهُ عَلَيْهِ السّلامُ: «مُتَذائِبٌ» اَىْ مُضْطَرِبٌ، مِنْ قَوْلِهِمْ: تَذاءَبَتِ الرِّيحُ اَىِ اضْطَرَبَ هُبُوبُها. وَ مِنْهُ يُسَمَّى الذِّئْبُ ذِئْباً لاِضْطِرابِ مِشْيَتِهِ.
سیدرضی فرماید: می گویم: متذائب در سخن آن حضرت بمعنی مضطرب و نگران است و این ماخوذ از گفتار عربست که گفته اند تذاءبت الریح یعنی بادهای مضطرب و درهم وزید، و از این جهت گرگ ذئب نامیده شده که در رفتارش نگران است.