لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَیْتُ عَنْهُ لَکنْتُ نَاصِراً .

اگر به کشتن او امر داده بودم هر آینه کشنده او بودم، و اگر جلوگیری کرده بودم هرآینه یاورش بودم (پس کشندگان او در این باب با من شور نکردند تا آنان را امر یا نهی کرده باشم) .

غَیْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی .

لیکن (می دانم) کسی که یاری کرد او را (مروان ابن حکم و جمعی از بنی امیه) نمی تواند بگوید: من بهترم از کسی که خوار کرد (یاری ننمود) او را، و کسی که خوار کرد او را (گروهی از مهاجرین و انصار) نمی تواند بگوید: یاری نمود او را کسی که از من بهتر است (غرض حضرت در اینجا نکوهش عثمان است).

وَ أَنَا جَامِعٌ لَکمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ .

پس من اکنون سبب کشته شدن او را (بطور اختصار) برای شما بیان می کنم: عثمان خلافت را برای خود اختیار کرد و در آن استبداد به خرج داده خودسری نمود (بی مشورت و ملاحظه رضای امت هر کاری می خواست انجام می داد) پس بد کرد که چنین امری را اختیار نموده و در آن استبداد بکار برد، و شما (از ظلم و جور او) بی تابی می کردید (شکیبائی نمی نمودید و به این جهت او را به قتل رسانیدید) پس شما هم در این بیتابی بد کردید (بایستی صبر می نمودید تا این امر به همواری به اصلاح می آمد و یا از دور او متفرق می شدید تا حق به صاحبش برمی گشت.

وَ لِلَّهِ حُکمٌ وَاقِعٌ فِی الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.

و خدای را حکم ثابتست درباره کسیکه استبداد بخرج داده خودسری نموده و کسی که در کشتن او بیتابی کرده است (خداوند در روز قیامت میان ایشان حکم خواهد فرمود و هر یک را به اندازه جرم و تقصیرش کیفر خواهد داد).