یَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ ثُمَّ هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ .
اى پسر عبّاس عثمان نمى خواهد مرا مگر اینکه مانند شتر آب کش قرار دهد با دلو بزرگ، بیایم و بروم: (پیش از این) بسوى من فرستاد که (از مدینه) بیرون شوم، پس از آن فرستاد (براى یارى او از ینبع به مدینه) بیایم، و اکنون (ترا) مى فرستد که بیرون روم.
وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً.
بخدا سوگند (او را یارى کرده) از او دفاع نمودم بطوریکه (از زیادة کوشش کردن در همراهیش) ترسیدم گناهکار باشم (چون بر اثر کارهاى ناشایسته اى که کرده و بجا مى آورد مستحق دفاع نمى باشد).