أُوصِیکمْ أَیُّهَا النَّاسُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ کثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلَائِهِ إِلَیْکمْ وَ نَعْمَائِهِ عَلَیْکمْ وَ بَلَائِهِ لَدَیْکمْ .
اى مردم، شما را سفارش میکنم به پرهیزکارى و ترس از خدا، و به بسیارى ستودن او را براى نعمتهایش که بشما داده، و بخششهایش که بشما مى رسد، و براى آزمایش او شما را (از خیر و شرّو خوشى و سختى).
فَکمْ خَصَّکمْ بِنِعْمَةٍ وَ تَدَارَککمْ بِرَحْمَةٍ أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَکمْ وَ تَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَکمْ.
پس چه بسیار به نعمتى شما را تخصیص داد و به رحمتى دریافت (که از جمله آن اینست که) گناهان و کارهاى زشت خود را آشکار کردید و او (با ستّاریّت و غفّاریّت خود) شما را پوشانید (مفتضح و رسوا نساخت، و این از نعمتهاى بزرگ او است) و کارى کردید که موجب مؤاخذه او بود و شما را مهلت داد (در کیفرتان تعجیل نفرمود شاید توبه و بازگشت نمائید، زیرا عفو و بخشش و رحمتش بر عقاب و خشمش سبقت جسته، و این نیز نعمت بزرگى است که به بندگانش عطاء فرموده که اگر بر اثر گناه افراد را کیفر مى فرمود هیچکس روى زمین باقى نمى ماند، چنانکه در قرآن کریم س 16 ى 61 مى فرماید: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ یعنى اگر خداوند مردم را بر اثر ستم و گناهانشان مؤاخذه فرماید جنبندهاى بر روى زمین باقى نمى گذارد، لکن آنها را مهلت مى دهد تا وقتى که تعیین گردیده، پس چون زمان ایشان برسد ساعتى بتأخیر نیفتاده و پیشى نگیرند) .
وَ أُوصِیکمْ بِذِکرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ کیْفَ غَفْلَتُکمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکمْ وَ طَمَعُکمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُکمْ .
و شما را سفارش میکنم بیاد مرگ و کم غافل شدن از آن، و چگونه غافلید شما از چیزیکه (مرگ) از شما غافل نیست، و چگونه طمع و آز دارید از کسیکه (ملک الموت) شما را مهلت نمى دهد.
فَکفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَایَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکبینَ وَ أُنْزِلُوا فِیهَا غَیْرَ نَازِلِینَ فَکأَنَّهُمْ لَمْ یَکونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّاراً وَ کأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً .
پس (براى شما) کافى است پند دهنده مردگانى که دیدید آنها را بر دوشها بسوى قبرهاشان بردند در حالیکه سوار نبودند، و در قبرها نهادندشان در حالیکه فرود نیامده بودند (زیرا سوارى و ورود در جائى بایستى از روى قصد و اختیار باشد، پس چون حمل مردگان بر دوشها و نهادنشان در قبرها به ادراک و شعور خودشان نیست از اینرو نمى توان گفت که آنها سوار بوده یا در قبرها وارد شدهاند) پس (طورى دست از این جهان کشیده و رفتند و اثرى بجا نگذاشتند که) گویا ایشان بناء کنندگان دنیا نبودند و همیشه آخرت جایگاه آنان بوده.
أَوْحَشُوا مَا کانُوا یُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا کانُوا یُوحِشُونَ وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَیْهِ انْتَقَلُوا لَاعَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَاداً أَنِسُوا بِالدُّنْیَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.
بیرون رفتند از دنیایى که در آن سکونت داشتند، و جا گرفتند در گورى که از آن مى رمیدند، آلوده بودند به دنیائى که از آن دست کشیدند، و تباه ساختند آخرتى را که بسوى آن منتقل گشتند (و اکنون پشیمانند و بیچاره) نه از کار زشت مى توانند برگردند (توبه و بازگشت نمایند) و نه کار نیک را مى توانند زیادة نمایند (زیرا آخرت دار تکلیف نیست، و این بد بختى براى آنست که) بدنیا انس گرفتند دنیا ایشان را فریب داد، و بآن اعتماد نمودند آنها را بخاک انداخت (تباهشان ساخت) .
فَسَابِقُوا رَحِمَکمُ اللَّهُ إِلَى مَنَازِلِکمُ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا وَ الَّتِی رَغِبْتُمْ فِیهَا وَ دُعِیتُمْ إِلَیْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَیْکمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ .
پس خدا شما را بیامرزد، سبقت گرفته و پیش دستى کنید بسوى منازل (آخرت) خود که به آبادى آن مأمور بوده بآن ترغیب گردیده بسوى آن خوانده شدهاید، و بوسیله شکیبائى بر طاعت خدا و دورى از معصیت و نافرمانیش نعمتهاى او را بر خودتان تمام گردانید (با شکیبائى بر سختى عبادت و دورى از معصیت خود را شایسته نعمتهاى آخرت و لذّتها و خوشیها بهشت جاوید گردانید تا با همراه بودن آن نعمتها با نعمتهاى دنیا از نعمتهاى خدا کاملا بهره مند شده باشید) زیرا فردا (هنگام رسیدن مرگ) به امروز نزدیک است.
مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَیَّامَ فِی الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ.
چه بسیار بشتاب مى گذرد ساعتها در روز، و چه زود سپرى میشود روزها در ماه، و چه شتابنده است ماه ها در گذراندن سال، و چه با تندى مى گذرد سالها در عمر (که تند گذشتن آنها مستلزم بسر رسیدن زندگى و نزدیک شدن مرگ است).