لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ وَ لَا یُغَیِّرُهُ زَمَانٌ وَ لَا یَحْوِیهِ مَکانٌ وَ لَا یَصِفُهُ لِسَانٌ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عَدَدُ قَطْرِ الْمَاءِ وَ لَا نُجُومِ السَّمَاءِ وَ لَا سَوَافِی الرِّیحِ فِی الْهَوَاءِ وَ لَا دَبِیبُ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا وَ لَا مَقِیلُ الذَّرِّ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ یَعْلَمُ مَسَاقِطَ الْأَوْرَاقِ وَ خَفِیَّ طَرْفِ الْأَحْدَاقِ .

خداى تعالى را کارى از کار دیگر باز نمى‏ دارد (زیرا کسی را کارى از کار دیگر باز مى‏ دارد که یا نقصان در علم و دانائى او باشد یا بر اثر محدودیّت قدرت و توانائى، و خداوند متعال چون بهمه چیز دانا و توانا است هیچ کار او را از کار دیگر مشغول نمى‏ گرداند) و او را زمان تغییر نمى‏ دهد (چون خالق زمان و محیط بر آن و واجب الوجود است، و تغییر یافتن از لوازم ممکن باشد) و مکانى او را در بر نمى‏ گیرد (زیرا قرار گرفتن در جائى مستلزم جسمیّت است و او جسم نیست) و زبانى نمى‏ تواند (کنه ذات و حقیقت) او را وصف نماید، شماره قطره‏هاى آب و ستاره‏هاى آسمان و آنچه باد در هوا پراکنده کند و حرکت مور بر سنگهاى سخت و خوابگاه مورچه‏هاى کوچک در شب تار از او پوشیده نیست، جاى افتادن برگها و نگاه کردن از زیر چشمها را میداند.

وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَیْرَ مَعْدُولٍ بِهِ وَ لَا مَشْکوک فِیهِ وَ لَا مَکفُورٍ دِینُهُ وَ لَا مَجْحُودٍ تَکوِینُهُ شَهَادَةَ مَنْ صَدَقَتْ نِیَّتُهُ وَ صَفَتْ دِخْلَتُهُ وَ خَلَصَ یَقِینُهُ وَ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ .

و گواهى مى‏ دهم که معبودى نیست جز خدا که مانندى براى او نبوده و در هستیش شکّ و تردید و دین و آفرینش را انکارى نیست، همچون گواهى کسیکه نیّت او راست (از صمیم قلب) و باطنش (از رئاء و خودنمایى) پاکیزه، و یقین و باورش (از شبهات) پاک، و میزانهایش سنگین (کردار نیکش بسیار) باشد.

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَىَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ کرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِکرَائِمِ رِسَالَاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِیبُ الْعَمَى .

و گواهى مى‏ دهم که محمّد بنده و فرستاده او است که از بین آفریده‏هاى او انتخاب و براى بیان احکام او اختیار، و بالطاف گرانبهاى او اختصاص یافته، و براى رساندن پیغام هاى نیکوى او برگزیده شده، و بسبب او نشانه‏هاى هدایت و رستگارى آشکار و تاریکى کورى و گمراهى روشن گردیده است.

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْیَا تَغُرُّ الْمُؤَمِّلَ لَهَا وَ الْمُخْلِدَ إِلَیْهَا وَ لَا تَنْفَسُ بِمَنْ نَافَسَ فِیهَا وَ تَغْلِبُ مَنْ غَلَبَ عَلَیْهَا .

اى مردم، دنیا آرزومند و اعتماد دارنده بخود را مى‏ فریبد، و بکسیکه بآن شیفته شده (و آنرا براى شخص خود خواهان است) بخل نمى‏ ورزد (او را دوچار آلودگیها مى‏ سازد) و بکسیکه بر آن تسلّط یابد (متاع آنرا بدست آورد) غلبه خواهد یافت (نابودش خواهد نمود) .

وَ ایْمُ اللَّهِ مَا کانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَیْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لِ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ .

و سوگند بخدا هرگز قومى در فراخى نعمت و خوشى زندگانى نبوده‏اند که خوشى ایشان زائل شده باشد مگر بر اثر گناهانى که مرتکب شدند (چنانکه در س 13 ى 11 مى‏ فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ یعنى خدا تغییر نمى‏ دهد آنرا که در گروهى است تا هنگامیکه آنچه در نفسهاشان است تغییر دهند، یعنى اخلاق پسندیده رابه خوهاى زشت تبدیل نمایند. و در س 16 ى 112 مى‏ فرماید: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ یعنى خدا مثل آورد دهى را که اهل آن از سختیها آسوده و آرمیده بودند و از هر سو روزى فراوان بآنها مى‏ رسید، پس شکر نعمتهاى خدا را بجا نیاوردند، خداوند هم لباس گرسنگى و ترس را بایشان پوشانیده مزه سختى و گرفتارى را بآنها چشانید، و بر اثر آنچه بجا آوردند آنان را بهر گونه سختى و گرسنگى مبتلى نمود) زیرا (ایشان با کفران نعمت و بجا آوردن گناه اگر مستحقّ نعمت بودند، منع نعمت از آنها منع از مستحقّ بود که عین ظلم و ستم است، و ظلم بر خدا محال است، چنانکه در س 8 ى 51 مى‏ فرماید:) أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ یعنى خدا بر بندگان، ستمگر نمى‏ باشد (مقصود از فرمایش امام علیه السّلام آنست که غالبا سبب زوال نعمت مرتکب شدن گناهان است، نه آنکه عمومیّت داشته باشد، زیرا بسا خداوند از جهت امتحان و آزمایش یا بجهت کفّاره گناهان کوچک یا بلند نمودن مقام و منزلت، نعمت بعضى از بندگان را گرفته، و آسایششان را بسختى و گرفتارى تبدیل مى‏ نماید، چنانکه در قرآن کریم س 2 ى 155 مى‏ فرماید: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ ى 156 الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ى 157 أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ یعنى شما را مى‏ آزماییم بترس و گرسنگى و کمبود در دارائیها و نفسها و فرزندان، و در این آزمایش مژده ده شکیبایان را، آنانکه چون اندوهى بایشان رو آورد مى‏ گویند: ما به رضاى خدا خوشنود و بسوى او باز مى‏ گردیم، از جانب پروردگارشان درودها و رحمت و مهربانى بر ایشان باد که آنان راه یافتگانند).

وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ کلَّ فَاسِدٍ .

و اگر مردم هنگامیکه سختیها بایشان رو آورد و نعمتها از آنها زائل گردد، با نیّتهاى راست و دلهاى شیفته به پروردگارشان پناه ببرند، آنچه از دست رفته بآنها باز مى‏ گرداند، و هر فسادى را براى ایشان اصلاح مى‏ فرماید.

وَ إِنِّی لَأَخْشَى عَلَیْکمْ أَنْ تَکونُوا فِی فَتْرَةٍ وَ قَدْ کانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ مِلْتُمْ فِیهَا مَیْلَةً کنْتُمْ فِیهَا عِنْدِی غَیْرَ مَحْمُودِینَ وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَیْکمْ أَمْرُکمْ إِنَّکمْ لَسُعَدَاءُ وَ مَا عَلَیَّ إِلَّا الْجُهْدُ .

و من (از رفتار زشت شما در پیروى آنانکه خلافت را غصب کرده طبق وصیّت پیغمبر اکرم عمل ننمودند) مى‏ ترسم (مانند مردم زمان جاهلیّت) در فترت واقع شوید (از آئین پیغمبر دور شده بمرور از دین دست برداشته بر اثر نادانى و گمراهى از اندیشه‏هاى نادرست پیروى نمائید) و کارهایى گذشت (خلفایى به ناحقّ روى کار آمدند) که شما بآنها مائل شده از حقّ‏ دست کشیدید و نزد من مردم ناپسندیده بودید، و اگر روشى که (در زمان رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله) داشتید بشما باز گردد (بعد از زشتیها) از نیک‏بختان خواهید شد، و بر من نیست جز سعى و کوشش (در اصلاح امور و اندرز دادن).

وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ.

و اگر مى‏ خواستم (گفتار و کردار زشت شما را در زمان سه خلیفه) بگویم مى‏ گفتم (و لیکن مصلحت در عفو و چشم پوشى از آنها است) خدا آنچه را که گذشت عفو و بخشش فرماید.