فى مَعْنَى الاَْنْصارِ. قالُوا: لَمَّا انْتَهَتْ اِلى اَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ اَنْباءُ السَّقيفَةِ بَعْدَ وَفاةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلهِ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: ما قالَتِ الاَْنْصارُ؟ قالُوا: قالَتْ: مِنّا اَميـرٌ وَ مِنْكُمْ اَميرٌ. قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ :
در حق انصار. گویند: وقتی پس از رحلت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله اخبار سقیفه به آن حضرت رسید فرمود: انصار چه گفتند؟ عرضه داشتند: انصار گفتند: امیری از ما و امیری از شما باشد. آن حضرت فرمود:
فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَیْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) وَصَّى بِأَنْ یُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ یُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ قَالُوا وَ مَا فِی هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ کانَ الْإِمَامَةُ فِیهِمْ لَمْ تَکنِ الْوَصِیَّةُ بِهِمْ .
چرا حجت و دلیل برای ایشان نیاوردید به اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله وصیت کرده که به نیکوکار آنها نیکوئی شود و از بدکردارشان درگذرند، گفتند: این جمله بر انصار چگونه حجت و دلیلی است؟ فرمود اگر امارت در ایشان می بود (و لیاقت خلافت را داشتند) حاجت بتوصیه ایشان نبود (بلکه بایشان سفارش دیگران را می فرمود).
ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَیْشٌ قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلى الله علیه وآله) فَقَالَ (علیه السلام) احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ .
پس از آن فرمود: قریش (در مقابل احتجاج انصار) چه گفتند؟ پاسخ دادند که حجت و دلیل آوردند باینکه آنها شجره و درخت رسول (از یک اصل و نسب و سزاوارتر بخلافت) هستند، فرمود: به درخت احتجاج کردند و میوه را ضایع و تباه ساختند (اگر آنان با شجره و درخت رسول خویشی دور دارند و به اینجهت خود را به امر خلافت سزاوار می دانند، من خود میوه آن درخت و پسر عموی آن حضرت، هستم، خلافت و امارت حق من است، و دیگری را شایستگی آن نیست).