نَحْمَدُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ ذَادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِیَةِ وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً .

خدا را سپاسگزاریم که توفیق طاعت و فرمانبردارى بما داده، و از معصیت و نافرمانى باز داشته، و از او درخواست مى ‏نماییم که نعمتش را تمام گرداند، و دست ما را به ریسمانش (قرآن کریم) متّصل سازد.

وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ کُلَّ غَمْرَةٍ وَتَجَرَّعَ فِیهِ کُلَّ غُصَّةٍ وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ وَ تَأَلَّبَ عَلَیْهِ الْأَقْصَوْنَ وَ خَلَعَتْ إِلَیْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ ضَرَبَتْ إِلَى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ.

و گواهى مى ‏دهیم که محمّد بنده و فرستاده او است که براى بدست آوردن رضاء و خوشنودى خدا هر سختى را بخود هموار نمود، و در راه (تبلیغ احکام) او هر غمّ و اندوهى را جرعه جرعه نوشید (در مدّت رسالت هر رنج که دید شکیبائى نمود) و نزدیکان و خویشانش چند جور بودند (گروهى فداکار و دوستدار که جان و مال در راهش مى ‏دادند، و بعضى دشمن و منافق که در صدد تباه کردنش بر آمدند) و دوران و بیگانگان براى دشمنى با آن حضرت گرد آمدند، و عرب مهار را گسیخته متوجّه آن بزرگوار گشتند، و براى جنگ با او به شکم شترهاى بار کش خویش زدند (که زودتر برسند) تا آنکه از دورترین محلّ و جاى آمد و رفتشان بمأوى و محلّ اقامت آن حضرت با دشمنى وارد شدند (خلاصه براى دشمنى با او از راه هاى دور بجنگ آمدند).

أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أُحَذِّرُکُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ.

بندگان خدا شما را بتقوى و ترس از خدا سفارش مى ‏نمایم، و از (مکر و فریب) مردم دو رو (که در ظاهر مسلمان و در باطن کافر هستند) برحذر مى ‏دارم (مبادا فریفته گفتار و کردارشان شده از آنها پیروى نمائید) زیرا آنها گمراه و گمراه کننده مى ‏باشند (خودشان براه ضلالت و گمراهى رفته و دیگران را از راه راست باز داشته با خود یار مى ‏سازند) و (از دین خدا) لغزیده و لغزاننده ‏اند (خطاء کار بوده دیگران را باشتباه مى ‏اندازند).

یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ یَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِمَادٍ وَ یَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصَادٍ قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّةٌ یَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ یَدِبُّونَ الضَّرَّاءَ وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَکِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقَنِّطُوا الرَّجَاءِ .

خود را به رنگ هاى گوناگون و حالات مختلفه در آورند (هر زمان و در هر مجلسى در گفتار و کردار با اغراض فاسده و اندیشه‏ هاى نادرست به رنگى در آیند تا مردم ساده لوح را بفریبند) و شما را بهر وسیله‏ اى در نظر گرفته و در هر کمین گاهى به کمین نشسته ‏اند (اگر به اندیشه ‏هاى آنان پى برید و کناره گیریدبوسائل دیگرى در صدد فریب شما بر مى ‏آیند تا بالأخره شما را با خود همراه سازند) دلهاشان (از رشک و دوروئى و دشمنى و بخل و شکّ) بیمار است (چنانکه در قرآن کریم س 2 ى 10 مى ‏فرماید: فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ یعنى در دلهاى منافقین بیمارى است، و خداوند هم بآن بیمارى مى ‏افزاید، و براى آنها بر اثر آنچه که تکذیب مى ‏نمایند عذابى است دردناک) و ظاهرشان آراسته و پاک (بطورى که گمان کنند آنها دوست و خواهان حقیقت هستند) در پنهانى راه مى ‏روند (اندیشه‏ هاى خویش را به قسمى که کسى بآنها پى نبرد بکار انداخته و فتنه و فساد میکنند) و در بین درختهاى انبوه جنگل مى ‏جنبند (مانند شکارچى که براى بدست آوردن شکار آهسته مى ‏جنبد) وصفشان به درمان ماند و گفتارشان بهبودى آرد، ولى کردارشان دردى است درمان ناپذیر (با سخنان پسندیده مردم را بدور خویش گرد آورده منظور نادرست شان را انجام مى ‏دهند، چنانکه در قرآن کریم س 2 ى 204 مى ‏فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ یعنى از مردم کسى است که گفتار او در تدبیر زندگى دنیا ترا به شگفت مى ‏آورد و خدا را گواه مى ‏آورد که دل و زبان او یکى است در صورتیکه سختترین دشمنان است) به خوشى (مردم) رشک مى ‏برند (به دوستى آسایش شان را از دستشان مى ‏گیرند) و به افتادن در سختى و گرفتارى (آنها) کوشش دارند (بین آنها سخن‏ چینى مى ‏نمایند تا جمعشان را بپراکنند و بیچاره ‏شان سازند) و امید (شان) را نومید میکنند (آنها را از کارهاى خدا پسند باز مى ‏دارند).

لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَى کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا کَشَفُوا وَ إِنْ حَکَمُوا أَسْرَفُوا.

در هر راهى براى ایشان بخاک افتاده‏اى است (براى تباه کردن راهها در نظر گرفته ‏اند) و نزد هر دلى وسیله ‏اى دارند (مى ‏توانند با هر کسى بمیل و خواست او سخن گویند) و در هر غمّ و اندوهى اشکها ریزند (تا بوسیله آن مقصود خود را انجام دهند) ستودن یکدیگر را بهم وام داده و پاداش آنرا انتظار مى ‏برند (یکى از خود را مى ‏ستایند تا او هم تلافى کند) چون سؤآل و درخواستى دارند در آن اصرار کنند (تا شخص را وادار بقبول درخواستشان نمایند) و هنگام ملامت (که بخواهند کسى را متنبّه سازند) پرده درى کنند (عیوب را آشکار کرده رسوایش نمایند) و اگر آنان را (در کارى) حکم قرار دهند اسراف میکنند (بر خلاف حقّ حکم دهند)

قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِکُلِّ حَیٍّ قَاتِلًا وَ لِکُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِکُلِّ لَیْلٍ مِصْبَاحاً.

برابر هر حقّى باطلى و برابر هر راستى کج و برابر هر زنده ‏اى کشنده و براى هر درى کلید و براى هر شبى چراغى آماده ساخته‏اند (انواع مکر و حیله بکار برند تا بمقصود برسند)

یَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْیَأْسِ لِیُقِیمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ یُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ‏.یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِیقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِیقَ .

نومیدى و بى ‏نیازى (بمال مردم) را براى طمع و آز خود وسیله قرار مى ‏دهند تا بازارشان را نگاه داشته و کالاهاى کاسدشان را که نفیس و پاکیزه مى ‏پندارند رواج دهند (از راه تزویر خود را بى‏ علاقه بدنیا نشان داده اظهار بى ‏نیازى مى ‏نمایند تا به منظورشان برسند، سخن نادرست) مى ‏گویند، و (آنرا بحقّ) مشتبه و مانند جلوه مى ‏دهند، و (مقاصدشان را) بیان میکنند و آنرا آرایش مى ‏نمایند (بصورت حقّ در مى ‏آورند) راه باطل را آسان نشان دهند (تا همه در آن قدم نهند) و راه تنگ (ضلالت و گمراهى) را کج میکنند (تا از گمراهى رهائى میسّر نباشد)

فَهُمْ لُمَّةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیرَانِ ( أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ).

پس ایشان پیرو شیطان و شعله آتشها هستند (در قرآن کریم س 58 ى 19 مى ‏فرماید:) أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ یعنى آن جماعت یاران و پیروان شیطانند، آگاه باشید پیروان شیطان زیانکارانند.