إِنَّمَا فَرَّقَ بَیْنَهُمْ مَبَادِئُ طِینِهِمْ وَ ذَلِک أَنَّهُمْ کانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ یَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلَافِهَا یَتَفَاوَتُونَ .
مبدأ طینتها و سرشتهاشان بین آنها جدائى انداخته (سبب اختلاف آنان گوناگون بودن عناصر بوده که از آنها بوجود آمده و آفریده شدهاند) و این براى آنست که ایشان قطعه و تکّه اى بودند از زمین شود و شیرین و خاک درشت و نرم (خلاصه گوناگون بودنشان بر اثر نطفه هاى ترکیب شده است از غذاهایى که در جاهاى مختلف روییده) پس ایشان باندازه نزدیک بودن زمینشان (جاى روییدن غذایى که نطفه آنها از آن ترکیب شده) با هم نزدیک (و همخو) هستند، و بقدر اختلاف و جدائى آن زمین (در اوصاف) با هم فرق دارند.
فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّةِ وَ زَاکی الْعَمَلِ قَبِیحُ الْمَنْظَرِ وَ قَرِیبُ الْقَعْرِ بَعِیدُ السَّبْرِ وَ مَعْرُوفُ الضَّرِیبَةِ مُنْکرُ الْجَلِیبَةِ وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ وَ طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَانِ.
پس بنا بر این گاهى می شود که) نیکو منظر کم عقل، و بلند قدّ کوتاه همّت و نیکو کردار زشت رو و کوتاه قامت دور اندیش و نیکو طبیعت خصلت بد بر خود بسته، و حیران و سر گشته دل پراکنده و پریشان عقل و خوش زبان تیز دل (دانا و بینا) است.